دانلود تحقیق در مورد متـن کامل وصیتنامه سیاسى و الهى بنیان گذار جمهورى اسلامى فایل ورد (word) دارای 37 صفحه می باشد و دارای تنظیمات در microsoft word می باشد و آماده پرینت یا چاپ است
فایل ورد دانلود تحقیق در مورد متـن کامل وصیتنامه سیاسى و الهى بنیان گذار جمهورى اسلامى فایل ورد (word) کاملا فرمت بندی و تنظیم شده در استاندارد دانشگاه و مراکز دولتی می باشد.
این پروژه توسط مرکز مرکز پروژه های دانشجویی آماده و تنظیم شده است
توجه : در صورت مشاهده بهم ریختگی احتمالی در متون زیر ،دلیل ان کپی کردن این مطالب از داخل فایل ورد می باشد و در فایل اصلی دانلود تحقیق در مورد متـن کامل وصیتنامه سیاسى و الهى بنیان گذار جمهورى اسلامى فایل ورد (word) ،به هیچ وجه بهم ریختگی وجود ندارد
بخشی از متن دانلود تحقیق در مورد متـن کامل وصیتنامه سیاسى و الهى بنیان گذار جمهورى اسلامى فایل ورد (word) :
متـن کامل وصیتنامه سیاسى و الهى بنیان گذار جمهورى اسلامى
ایران حضرت آیه الله العظمـى امام خمینى ( قدس سره الشریف )
متـن کامل وصیتنامه سیاسى و الهى بنیان گذار جمهورى اسلامى
ایران حضرت آیه الله العظمـى امام خمینى ( قدس سره الشریف )
قـال رسـول الله صلـى الله علیه و آله و سلـم: انـى تـارک فیکــم الثقلیـن کتاب الله و عترتى أهل بیتى فانهما لـن یفتـرقا حتـى یردا على الحـوض.
الحمدلله و سبحانک اللهم صل علـى محمـد و آله مظاهـر جمـالک و جلالک و خزان أسـرار کتـابک الذى تجلـــى فیه الأحـدیه بجمیع أسمائک حتـى المستأثر منها الذى لایعلمه غیرک و اللعن علـى ظالمیـهم أصل الشجــره الخبیثه .
و بعد این جانب مناسب مى دانم که شمه کوتاه و قاصر در باب ثقلیـن تذکر دهم ، نه از حیث مقامات غیبى و معنوى و عرفانى که قلـم مثل منـى عاجز است از جسارت در مرتبه اى که عرفان آن بـر تمام دأره وجـود از ملک تا ملکـوت اعلى و از آنجا تا لاهـوت و آنچه در فهم مـن و تو ناید سنگین و تحمل آن فوق طاقت ، اگر نگویم ممتنع است. و نه از آنچه بر بشریت گذشته است از مهجور بـودن از حقایق مقام والاى ثقل اکبر و ثقل کبیر که از هـر چیز اکبر است جز ثقل اکبـر که اکبـر مطلق است و نه از آنچه گذشته است بـرایـــن دو ثقل از دشمنان خـدا و طاغوتیان بازیگر که شمارش آن براى مثل منـى میسر نیست با قصـور اطلاع و وقت محدود ، بلکه مناسب دیدم اشاره اى گذرا و بسیـار کـوتـاه از آنچه بـر ایـن دو ثقل گذشته است
بنمـایـم. شاید جمله لـن یفترقا حتـى یردا على الحـوض اشاره باشد براینکه بعد از وجود مقدس رسول الله صلى الله علیه وآله و سلـم هر چه بر یکـى از ایـن دو گذشته است بر دیگرى گذشته است و مهجـوریت هریک مهجوریت دیگرى است تا آنگاه که ایـن دو مهجـور بر رسـول خدا در حوض وارد شوند. و آیا ایـن حـوض مقام اتصال کثرت به وحدت است و اضمحلال قطرات در دریا است یا چیزى دیگر که به عقل و عرفان بشـر راهى ندارد و باید گفت آن ستمى که از طاغوتیان برایـن دو ودیعه رسـول اکرم صلـى الله علیه وآله و سلـم گذشته برامت مسلمان بلکه بـر بشـریت گذشته است که قلــم از آن عاجز است . و ذکر این نکته لازم است که حدیث ثقلین متواتر بین جمیع مسلمیـن است و کتب اهل سنت از صحاe ششگانه تا کتب دیگـر آنان بـا الفاظ مختلفه و موارد مکرره از پیغمبراکرم صلى الله علیه وآله و سلـم به طـور متـواتـر نقل شـده است و ایـن حـدیث شریف حجت قاطع است بـرجمیع بشر بـویژه
مسلمانان مذاهب مختلف و بایـد همه مسلمانان که حجت برآنان تمام است جـوابگـوى آن باشنـد و اگـر عذرى بـراى جـاهلان بـى خبـر بـاشـد بـراى علمــاى مذاهب نیست . اکنـون ببینیـم چه گذشته است بـر کتـاب خـدا ایـن ودیعه الهى و مـاتـرک پیامبـر اسلام صلـى الله علیه وآله و سلـم. مسـأل إسف انگیزى که بایـد بـراى آن خـون گـریه کـرد ، پـس از شهادت حضـرت على (ع) شروع شد .
خود خـواهان و طاغوتیان ، قـرآن کریـم را وسیله اى کـردنـد بـراى حکـومتهاى ضد قرآنى و مفسران حقیقى قرآن و آشنایان به حقایق را که سراسـر قرآن را از پیامبـر اکرم صلـى الله علیه وآله و سلـم دریافت کرده بودند و نداى انى تارک فیکـم الثقلان در گوششان بود بـا بهانه هاى مختلف و تـوطئه هاى از پیـش تهیه شـده آنان را عقب زده و با قـرآن ، در حقیقت قـرآن را که بـراى بشـریت تا ورود به حوض بزرگتریـن دستـور زندگانى مادى و معنوى بـود و هست از صحنه خارج کردند و برحکـومت عدل ال
هى که یکـى از آرمانهاى ایـن کتاب مقدس بوده و هست خط بطلان کشیدند و انحراف از دیـن خدا و کتاب و سنت الهى را پایه گذارى کردنـد تا کار به جأى رسیـد که قلـم از شرح آن شرمسار است. و هر چه ایـن بنیان کج به جلـو آمـد کج ها و انحـرافها افزون شـد تا آنجا که قـرآن کـریـم را که بـراى رشـد جهانیـان و نقطه جمع همه مسلمـانـان بلکه عأله بشـرى از مقـام شامخ احـدیت به کشف تام محمدى(ص) تنزل کرد که بشریت را به آنچه باید برسند ، برسانـد و این ولیده ع
لـم الاسمإ را از شر شیاطیـن وطاغوتها رها سازد و جهان را به قسط و عدل رسـانـد و حکـومت را به دست اولیإ الله معصـومیـن علیهم صلـوات الاولیـن و الاخـریـن بسپارد تا آنان به هر که صلاح بشریت است بسپارنـد ، چنان از صحنه خارج نمـودند که گـوئى نقشـى براى هـدایت نـدارد و کار به جأى رسید که نقـش قرآن به دست حکومتهاى جأر و آخـوندهاى خبیث بدتر از طاغوتیان وسیله اى براى اقامه جور و فساد و تـوجیه ستمگران و معانـدان حق تعالـى شـد و مع الاسف به دست دشمنـان تـوطئه گــر و دوستان جاهل ، قرآن ایـن کتاب سرنوشت ساز ، نقشى
جز در گـورستانها و مجالـس مردگان نداشت و ندارد و آنکه باید وسیله جمع مسلمانان و بشریت و کتاب زندگـى آنان باشد ، وسیله تفرقه و اختلاف گردید و یا به کلـى از صحنه خارج شـد ، که دیدیـم اگر کسـى دم از حکـومت اسلامى برمىآورد و از سیاست که نقـش بزرگ اسلام و رسـول بزرگـوار صلـى الله علیه وآله و سلـم و قـرآن و سنت مشحـون آن است سخــن مى گفت گـوئى بزرگتریـن معصیت را مرتکب شده و کلمه آخـوند سیاسى مـوازن با آخـوند بـى دیـن شـده بـود و اکنـون نیز است. و اخیرا قدرتهاى شیطانى بزرگ به وسیله حکـومتهاى منحرف خارج از تعلیمات اسلامـى که خـود را به دروغ به اسلام بسته انـد بـراى محـو قرآن و تثبیت مقاصـد شیطـانـى ابـر قـدرتها ، قـرآن را با خط زیبـا طبع مى کنند و به اطراف مـى فرستند و با ایـن حیله شیطانى قرآن را از صحنه خارج مـى کننـد. ما همه دیـدیـم قرآنـى را که محمـدرضا خان پهلوى طبع کرد و عده اى را اغفال کرد و بعضى آخـوندهاى بى خبر از مقاصد اسلامى هـم مداح او بـودند و مى بینیـم که ملک فهد هر سال مقدار زیادى از ثروتهاى بـى پایان مردم را صرف طبع
قرآن کریـم و محال تبلیغات مذهب ضـد قرآنـى مـى کند و وهابیت ایـن مذهب سراپا بى اساس و خرافاتى را ترویج مى کند و مردم و ملتهاى غافل را سـوق به سوى ابر قدرتها مى دهد و از اسلام عزیز و قرآن کریـم براى هدم اسلام و قرآن بهره بردارى مـى کند. ما مفتخریـم و ملت عزیز سرتاپا متعهد به اسلام و قرآن مفتخر است که پیرو مذهبى است که مى خـواهد حقایق قرآنـى که سراسـر آن از وحـدت بین مسلمیـن بلکه بشریت دم مى زند ، از مقبره ها و گورستانها نجات دا
ده و به عنوان بزرگتریـن نسخه نجات دهنـده بشر از جمیع قیـودى که بـر پاى و دست و قلب و عقل او پیچیده است و او را به سـوى فنا و نیستى وبردگى و بندگى طاغوتیان مـى کشانـد ، نجات دهـد. و ما مفتخـریـم که پیرو مذهبـى هستیـم که رسـول خدا مـوسـس آن به إمر خـداوند تعالـى بـوده و امیرالمـومنین على بـن ابى طالب ایـن بنده رها شده از تمام قیود ، مإمـور رها کردن بشر از تمام اغلال و بردگیها است. ما مفتخریـم که کتاب نهج البلاغه که بعد از قرآن بزرگتریـن دستور زندگى مادى و معنوى و بالاتریـن کتاب رهأى بخـش بشر است و دستورات معنوى و حکـومتـى آن بـالاتـریـن راه نجـات است ، از امام معصـوم ما است. ما مفتخریم که أمه معصومیـن از على بـن ابى طالب گرفته تا منجى بشـر حضـرت مهدى صـاحب زمـان علیهم آلاف التحیـات و السلام که به قدرت خداوند قادر زنده و ناظر ا
مـور است أمه ما هستند. ما مفتخریـم که ادعیه حیات بخـش که او را قرآن صاعد مـى خـوانند از أمه معصـومیـن ما است. ما به مناجـات شعبـانیه امامـان و دعاى عرفات حسین بـن على علیهما السلام و صحیفه سجادیه ایـن زبـور آل محمد و صحیفه فاطمیه که کتاب الهام شده از جانب خـداوند تعالـى به زهراى مرضیه است از ما است .
ما مفتخریـم که باقرالعلـوم بالاتریـن شخصیت تاریخ است و کسى جز خـداى تعالـى و رسـول صلـى الله علیه وآله و أمه معصـومیــــن علیهم السلام ، مقام او را درک نکرده و نتوانند درک کرد ، از مااست.
و مـا مفتخـریـم که مذهب مـا جعفـرى است که فقه مـا که دریــاى بـى پـایان است یکـى از آثـار اوست و مـا مفتخـریـم به همه أمه معصـومیـن علیهم صلـوات الله و متعهد به پیـروى آنـانیــم .
ما مفتخریم که أمه معصومیـن ما صلوات الله و سلامه علیهم درراه تعالى دیـن اسلام و در راه پیاده کردن قرآن کریم که تشکیل حکومت عدل یکـى از ابعاد آن است در حبـس و تبعیـد به سر برده و عاقبت در راه برانـدازى حکـومتهاى جأرانه و طاغوتیان زمان خـود شهید شـدند. و ما امروز مفتخریم که مـى خـواهیـم مقاصد قرآن و سنت را پیاده کنیم و اقشار مختلفه ملت ما در ایـن راه بزرگ سرنوشت ساز سـر از پـا نشناخته جان و مال و عزیزان خـود را نثـار راه خـدا مى کنند .
ما مفتخـریـم که بـانـوان و زنان پیـر و جـوان و خـرد و کلان در صحنه هاى فرهنگـى و اقتصادى و نظامى حاضر و همدوش مردان یا بهتر از آنان در راه تعالى اسلام و مقاصد قرآن کریـم فعالیت دارند. و آنان که تـوان جنگ دارند در آمـوزش نظامى که براى دفاع از اسلام و کشـور اسلامـى از واجبـات مهم است شـرکت و از محـرومیتهأى که تـوطئه دشمنان و نا آشنأى دوستـان از احکـام اسلام و قـرآن بـر آنها بلکه بـراسلام و مسلمـانـان تحمیل نمـودنـد ، شجــــاعانه و متعهدانه خـود را رهانـده و از قیـد خـرافاتـى که دشمنان بـراى منافع خود به دست نادانان و بعضـى آخـونـدهاى بـى اطلاع از مصالح مسلمیـن به وجـود آورده بـودند خارج نموده اند. و آنان که تـوان جنگ ندارند در خدمت پشت جبهه به نحـو ارزشمندى که دل ملت را از شـوق و شعف به لـرزه در مـىآورد و دل دشمنان و جاهلان بـدتـر از دشمنان را از خشـم و غضب مـى لـرزاند اشتغال دارنـد. و ما مکـرر دیدیـم که زنان بزرگوارى زینب گونه علیها سلام الله فریاد مى زنند که فرزنـدان خـود را از دست داده و در راه خـداى تعالـى و اسلام عزیز از همه چیز خـود گذشته و مفتخرند به ایـن امر و مـى داننـد آنچه به دست آورده انـد بالاتـر از جنات نعیـم است چه رسـد بمتاع نـاچیز دنیـا ، و ملت مـا بلکه ملتهاى اسلامـى و مستضعفــان جهان مفتخـرنـد به اینکه دشمنان آنان که دشمنـان خـداى بزرگ و قـرآن کریـم و اسلام عزیزند درندگانى هستند که از هیچ جنایت و خیانتـى براى مقاصد شـوم جنایتکارانه خـود دست نمى کشند و براى رسیدن به ریاست و مطامع پست خـود دوست و دشمـن را نمـى شناسنـد و در رإس آنان آمریکا ایـن تروریست بالذات دولتـى است که سرتاسر جهان را به آتش کشیده و هـم پیمان او صهیونیست جهانى است که براى رسیدن به مطامع خود جنایاتى مرتکب مى شود که قلم ها از نوشتـن و زبانها از گفتـن آن شرم دارنـد و خیال ابلهانه اسـرأیل بزرگ ، آنان را به هـر جنـایتـى مـى کشـانـد. و ملتهاى اسلامـى و مستضعفـان جهان مفتخرند که دشمنان آنها حسین اردنـى ایـن جنایت پیشه دوره گرد ، و حسـن و حسنـى مبارک هـم آخـور با اسرأیل جنایتکارند و در راه خـدمت به آمریکا و اسـرأیل از هیچ خیانتـى به ملتهاى خـود روى گردان نیستنـد. و ما مفتخریـم که دشمـن ما صـدام عفلقـى است که دوست و دشمـن او را به جنایت کارى و نقض
حقوق بیـن المللى و حقوق بشـر مـى شناسند و همه مـى داننـد که خیانتکارى او به ملت مظلـوم عراق و شیخ نشینان خلیج ، کمتـر از خیانت به ملت ایـران نباشـد و مـا و ملتهاى مظلـوم دنیـا مفتخـریـم که رسـانه هـاى گـروهــى و دستگـاههاى تبلیغات جهانـى ، ما و همه مظلـومـان جهان را به هـر جنایت و خیانتـى که ابرقـدرتهاى جنایتکار دستـور مـى دهنـد متهم مـى کننـد . کـدام افتخار بالاتر و والاتـر از اینکه آمریکا با همه ادعاهـایـش و همه سـاز و بـرگهاى جنگیــش و آن همه دولتهاى سرسپرده اش و به دست داشتـن ثروتهاى بـى پایان ملتهاى مظلـوم عقب افتاده و در دست داشتـن تمام رسانه هاى گروهى در مقابل ملت غیور ایران و کشـور حضـرت بقیه الله ارواحنا
لمقـدمه الفـدإ آن چنان وامانده و رسـوا شده است که نمى داند به که متـوسل شـود و رو به هر کـس مى کند جـواب رد مى شنـود و ایـن نیست جز به مددهاى غیبـى حضرت بارى تعالى جلت عظمته که ملت ها را بـویژه ملت ایران اسلامى را بیدار نموده و از ظلمات ستمشاهى به نـور اسلام هدایت نمـوده. مـن اکنـون به ملتهاى شـریف ستمـدیـده و به ملت عزیز ایــــران توصیه مى کنـم که از ایـن راه مستقیـم الهى که نه به شرق ملحد و نه به غرب ستمگر کافر وابسته است بلکه به صراطـى که خـداوند به آنها نصیب فرموده است محکـم و استـوار و متعهد و پایدار پاىبند بـوده و لحظه اى از شکـر ایـن نعمت غفلت نکـرده و دستهاى ناپـاک عمال ابرقدرتها چه عمال خارجى و چه عمال داخلـى بدتر از خارجـى تزلزلـى در نیت پاک و اراده آهنیـن آنان رخنه نکند و بدانند که هر چه رسانه هاى گروهى عالم و قدرتهاى شیطانـى غرب و شرق اشتلـم مـى زنند دلیل بر قـدرت الهى آنان است و خـداوند بزرگ سزاى آنان را ، هم در ایـن عالم و هـم در عوالـم دیگر خـواهد داد انه ولـى النعم و بیـده ملکـوت کل شـىء و بـا کمـال جـد و عجز از ملتها
ى مسلمان مـى خـواهـم که از أمه اطهار و فـرهنگ سیاسـى ، اجتماعى ، اقتصادى ، نظامى ا
یـن بزرگ راه نمایان عالم بشریت به طور شایسته و به جان و دل و جان فشانـى و نثـار عزیزان پیـروى کننـد. از آن جمله دست از فقه سنتـى که بیـان گـر مکتب رسـالت و امـامت است و ضامـن رشد و عظمت ملتها است چه احکام اولیه و چه ثانـویه که هر دو مکتب فقه اسلامى است ، ذره اى منحرف نشـوند و به وسـواس خناسان معاند با حق و مذهب گـوش فرا ندهند و بدانند قدمى انحرافى مقدمه سقـوط مذهب و احکام اسلامـى و حکـومت عدل الهى است و از آن جمله از نماز جمعه و جماعت که بیانگـر سیـاسـى نمـاز است هـرگز غفلت نکننـد که ایـن نمـاز جمعه از بزرگتـریـن عنایات حق تعالـى بـر جمهورى اس
لامـى ایـران است و از آن جمله مـراســـم عزادارى أمه اطهار و بـویژه سیدمظلـومان و سـرور شهیـدان حضرت ابـى عبـدالله الحسیـن صلـوات وافر الهى و انبیإ و ملأکه الله و صلحإ بر روح بزرگ حماسـى او بـاد هیچگـاه غفلت نکننـد . و بـداننـد آنچه دستـور أمه علیهم السلام براى بزرگداشت ایـن حماسه تاریخى اسلام است و آنچه لعن و نفریـن بـر ستمگـران آل بیت است تمام ، فـریاد قهرمانانه ملتها است بر سردمداران ستـم پیشه در طـول تاریخ الى الابـد. و مـى دانید که لعن و نفریـن و فریاد از بیـداد بنـى امیه لعنت الله علیهم با آن که آنان منقرض و به جهنـم رهسپار شـده اند فریاد بر سر ستمگران جهان و زنده نگهداشتـن ایـن فریاد ستم شکـن است. و لازم است در نـوحه ها و اشعار مرثیه و اشعار ثناى از أمه حق علیهم سلام الله به طـور کوبنده فجایع و ستمگریهاى ستمگران هر عصر و مصر یادآورى شود و در ایـن عصر که عصر مظلومیت جهان اسلام به دست آمـریکا و شـوروى و سایر وابستگان به آنان و از آن جمله آل سعود ا
ین خأنیـن به حرم بزرگ الهى لعنت الله و ملأکته و رسله علیهم است به
طـور کـوبنده یادآورى و لعن و نفریـن شـود. و همه باید بـدانیـم که آنچه مـوجب وحـدت بین مسلمین است ایـن مراسـم سیاسـى است که حافظ ملیت مسلمیـن بـویژه شیعیان أمه اثنـى عشـر علیهم صلـوات الله وسلـم . و آنچه لازم است تذکر دهـم آن است که وصیت سیاسى الهى ایـن جانب اختصاص به ملت عظیـم الشإن ایران ندارد بلکه تـوصیه به جمیع ملل اسلامى و مظلومان جهان از هر ملت و مذهب مى باشد . از خداوند عز و جل عاجزانه خـواهانـم که لحظه اى ما و ملت ما را به خود واگذار نکند و از عنایات غیبى خود به ایـن فرزندان اسلام و رزمنـدگـان عزیز لحظه اى دریغ نفـرمـایـــد .
روح الله الموسوى الخمینى
اهمیت انقلاب شکـوهمنـد اسلامـى که دستآورد میلیــونها انسان ارزشمند و هزاران شهید جاوید آن و آسیب دیدگان عزیز ، ایـن شهیدان زنـده است و مـورد امیـد میلیـونها مسلمانان و مستضعفان جهان است به قدرى است که ارزیابى آن از عهده قلـم و بیان والاتر و بـرتـر است ، اینجانب روح الله مـوسـوى خمینـى که از کرم عظیـم خداوند متعال با همه خطایا مإیوس نیستـم و زادراه پرخطرم همان دلبستگـى به کرم کریـم مطلق است به عنـوان یک نفر طلبه حقیر که همچـون دیگـر بـرادران ایمـانـى امیـد به ایـن انقلاب و بقـــاء دست آوردهاى آن و به ثمر رسیـدن هر چه بیشتـر آن دارم به عنـوان وصیت به نسل حاضـر و نسل هاى عزیز آینده مطالبـى هرچنـد تکـرارى عرض مى نمایم و از خداوند بخشاینده مى خواهم که خلوص نیت در ایـن تذکرات عنایت فرماید :
1 ـ مـا مـى دانیـم که ایـن انقلاب بزرگ که دست جهان خــــواران و ستمگران را از ایران بزرگ کـوتاه کـرد با تإییـدات غیبـى الهى پیروز گردیـد. اگـر نبـود دست تـواناى خـداوند امکان نـداشت یک جمعیت سى وشـش میلیونى با آن تبلیغات ضداسلامى و ضد روحانى خصوص در ایـن صدسال اخیر و با آن تفرقه افکنیهاى بـى حساب قلـم داران و زبان مردان در مطبوعات و سخنرانى ها و مجالـس و محافل ضداسلامى و ضـد ملـى به صـورت ملیت و آن همه شعرها و بذله گـوئیها و آن همه مراکز عیاشـى و فحشإ و قمار و مسکرات و مـواد مخـدره که همه و همه براى کشیدن نسل جـوان فعال که باید در راه پیشرفت و تعالى و تـرقـى میهن عزیز خـود فعالیت نماینـد به فساد و بـى تفاوتـى در پیشامـدهاى خـأنانه که به دست شاه فاسـد و پـدر بـى فـرهنگـش و دولتها و مجالـس فرمایشـى که از طرف سف
ارتخانه هاى قدرتمندان بر ملت تحمیل مـى شـد و از همه بـدتر وضع دانشگاهها و دبیرستانها و مراکز آمـوزشـى که مقدرات کشـور به دست آنان سپرده مـى شد با به کار گـرفتـن معلمان و استادان غرب زده یا شـرق زده صددرصـد مخالف اسلام و فرهنگ اسلامـى بلکه ملى صحیح با نام ملیت و ملـى گرایى گر چه در بین آنان مردانى متعهد و دلسوز بودند لکـن با اقلیت فاحش آنان و در تنگنا قرار دادنشان کار مثبتـى نمـى تـوانستنـد انجام دهنـد و با ایـن همه و دهها مسأل
دیگـر از آن جمله به انزوا و عزلت کشیدن روحانیان و با قـدرت تبلیغات به انحراف فکرى کشیـدن بسیارى از آنان ، ممکـن نبود این ملت با این وضعیت یکپارچه قیام کننـد و در سرتاسـر کشـور با ایـده واحـد و فـریاد الله اکبـر و فـداکاریهاى حیرت آور و معجزهآسا تمام قـدرتهاى داخل و خارج را کنار زده و خـود مقـدرات کشـور را به دست گیـرد. بنابـرایـن شک نباید کرد که انقلاب اسلامـى ایران از همه انقلابها جداست ، هـم در پیدایـش و هم در کیفیت مبارزه و هـم در انگیزه انقلاب و قیام. و تردید نیست که ایـن یک تحفه الهى و هدیه غیبى بـوده که از جانب خداوندمنان برایـن ملت مظلـوم غارت زده عنایت شده است .
2 ـ اسلام و حکـومت اسلامـى پدیده الهى است که با به کار بستن آن سعادت فرزنـدان خـود را در دنیا و آخرت به بالاترین وجه تإمیـن مـى کند و قدرت آن دارد که قلـم سرخ بر ستمگریها و چپاول گریها و فسادها و تجاوزها بکشد و انسانها را به کمال مطلوب خـود برساند و مکتبـى است که بر خلاف مکتبهاى غیر تـوحیدى در تمام شئون فردى و اجتماعى و مادى و معنـوى و فرهنگى و سیاسى و نظامى و اقتصادى دخـالت و نظارت دارد و از هیچ نکته ولـو بسیـار نـــاچیز که در تربیت انسان و جامعه و پیشرفت مادى و معنـوى نقـش دارد فروگذار ننموده است و مـوانع و مشکلات سـر راه تکامل را در اجتماع و فرد گوشزد نموده و برفع آن کوشیده است. اینک که به تـوفیق و تإیید خداوند ، جمهورى اسلامى با دست تـواناى ملت متعهد پایه ریزى شده و آنچه در ایـن حکومت اسلامى
مطرح است اسلام و احکام مترقى آن است ، بـرملت عظیـم الشـإن ایـران است که در تحقق محتـواى آن به جمیع ابعاد و حفظ و حـراس
ت آن بکـوشنـد که حفظ اسلام در رإس تمـــام واجبـات است ، که انبیـإ عظام از آدم علیه السلام تـا خـاتــــم النبییـن صلى الله علیه وآله و سلـم در راه آن کوشـش و فداکارى جان فرسا نمـوده اند و هیچ مانعى آنان را از ایـن فریضه بزرگ باز نـداشته و همچنیـن پـس از آنان اصحـاب متعهد و أمه اسلام علیهم صلوات الله با کوششهاى تـوان فرسا تا حد نثار خون خـود در حفظ آن کـوشیـده انـد و امروز بر ملت ایران خصـوصا و بـر جمیع مسلمانان عمـوما واجب است ایـن امانت الهى را که در ایـران به طـور رسمـى اعلام شده و در مدتـى کـوتاه نتایج عظیمـى به بار آورده با تمام تـوان حفظ نموده و در راه ایجاد مقتضیات بقإ آن و رفع موانع و مشکلات آن کـوشـش نماینـد و امیـد است که پرتـو نـور آن بـرتمام کشـورهاى اسلامـى تابیدن گرفته و تمام دولتها و ملتها با یکدیگر تفاهم در ایـن امر حیاتى نمایند و دست ابرقدرتهاى عالـم خوار و جنایتکاران تاریخ را تا ابـد از سر مظلـومان و ستمـدیدگان جهان کـوتاه نمایند . اینجانب که نفـس هاى آخر عمر را مى کشـم به حسب وظیفه ، شطـرى از آنچه در حفظ و بقإ ایـن ودیعه الهى دخالت دارد و شطرى
از مـوانع و خطرهایـى که آن را تهدید مـى کنند براى نسل حاضر و نسل هاى آینده عرض مى کنـم و توفیق و تإیید همگان را از درگـاه پـروردگـار عالمیـان خـواهـانــم .
الف ـ بـى تـردیـد رمز بقإ انقلاب اسلامـى همان رمز پیروزى است و رمز پیـروزى را ملت مـى داند و نسل هاى آینـده در تاریخ خـواهنـد خواند که دو رکـن اصلى آن انگیزه الهى و مقصد عالى حکومت اسلامى و اجتماع ملت در سراسر کشـوربا وحـدت کلمه براىهمان انگیزه ومقصد. اینجـانب به همه نسل هـاى حـاضـر و آینـده وصیت مـى کنـم که اگـر بخـواهیـد اسلام و حکـومت الله بـرقـرار باشـد ، و دست استعمار و استثمارگران خارج و داخل از کشورتان قطع شـود ایـن انگیزه الهى را که خـداوند تعالـى در قرآن کریـم برآن سفارش فرمـوده است از دست نـدهیـد و در مقابل ایـن انگیزه که رمز پیـروزى و بقـإ آن است ، فرامـوشى هدف و تفرقه و اختلاف است. بى جهت نیست که بـوقهاى تبلیغاتى در سراسر جهان و ولیده هاى بـومى آنان تمام تـوان خـود را صرف شایعه ها و دروغ هاى تفرقه افکـن نمـوده اند و میلیاردهادلار بـراى آن صـرف مى کننـد. بـى انگیزه نیست سفـرهاى دأمـى مخالفان جمهورى اسلامـى به منطقه و مع الاسف در بیـن آنان از سردمـداران و حکـومتهاى بعض کشـورهاى اسلامـى که جزبه منـافع شخصـى خـود فکـر نمى کنند و چشـم و گـوش بسته تسلیـم آمریکا هستند دیده مى شـود و بعض از روحانـى نماها نیز به آنان ملحقند. امروز و در آتیه نیز آنچه براى ملت ایران و مسلمانان جهان بایـد مطرح باشـد و اهمیت آن را در نظر گیـرنـد ، خنثـى کـردن تبلیغات تفـرقه افکـن خــانه برانداز است. توصیه اینجانب به مسلمیـن و خصوص ایرانیان بـویژه در عصـر حاضر آن است که در مقابل ایـن تـوطئه ها عکـس العمل نشان داده و به انسجام و وحـدت خـود به هر راه ممکـن افزایـش دهند و کفـار و منـافقـان را مـإیـوس نمـاینـد .
ب ـ از تـوطئه هاى مهمى که در قرن إخیر ، خصوصا در دهه هاى معاصر و بـویژه پـس از پیروزى انقلاب آشکارا به چشـم مى خـورد ، تبلیغات دامنه دار با ابعاد مختلف براى مإیوس نمـودن ملتها و خصـوص ملت فـداکار ایران از اسلام است ، گاهـى ناشیانه و با صـراحت به اینکه احکام اسلام که هزار و چهارصد سال قبل وضع شده است نمى تـواند در عصـر حاضر کشـورها را اداره کنـد یا آنکه اسلام یک دیـن ارتجاعى است و با هر نـوآورى و مظاهـر تمـدن
مخالف است و در عصـر حاضـر نمـى شود کشـورها از تمدن جهانـى و مظاهر آن کناره گیرند و امثال ایـن تبلیغات ابلهانه و گـاهـى مـوذیـانه و شیطنتآمیز به گـونه طـرفـدارى از قـداست اسلام که اسلام و دیگـر ادیان الهى سـروکـار دارنـد با معنـویات و تهذیب نفـوس و تحذیر از مقامات دنیایـى و دعوت به تـرک دنیـا و اشتغال به عبـادات و اذکـــار و ادعیه که انسان را به خداى تعالـى نزدیک و از دنیا دور مى کند و حکـومت و سیاست و سررشته دارى برخلاف آن مقصـد و مقصـود بزرگ و معنـوى است چه اینها تمـام ب
ـراى تعمیـر دنیا است و آن مخـالف مسلک انبیإ عظام است و مع الاسف تبلیغ به وجه دوم در بعض از روحـانیــــان و متدینان بى خبر از اسلام تإثیر گذاشته که حتى دخالت در حکـومت و سیاست را به مثـابه یک گنـاه و فسق مـى دانستنـد و شـایـد بعضـى بـداننـد و ایـن فـاجعه بزرگـى است که اسلام مبتلاى به آن بــود. گـروه اول که بـایـد گفت از حکـومت و قـانـون و سیاست یـا اطلاع ندارند یا غرضمندانه خـود را به بـى اطلاعى مـى زننـد زیرا اجـرإ قـوانیـن بـر معیار قسط و عدل و جلـوگیـرى از ستمگـرى و حکـومت جـأرانه و بسط عدالت فـردى و اجتماعى و منع از فساد و فحشإ و انواع کجرویها و آزادى برمعیار عقل و عدل و استقلال و خـودکفأى و جلـوگیـرى از استعمار و استثمار و استعبـاد و حـدود و قصاص و تعزیرات بر میزان عدل براى جلـوگیرى از فساد و تباهـى یک جامعه و سیاست و راه بردن جامعه به موازیـن عeل و عدل و انصاف و صدها از ایـن قبیل ، چیزهایى نیست که با مرور زمان در طـول تاریخ بشر و زندگى اجتماعى کهنه شـود. ایـن دعوى به مثابه آن است که گفته شود. قـواعد عقلى و ریاضـى در قرن حاضر باید عوض شـود و به جاى آن قـواعد دیگر نشانـده شـود. اگر در صـدر خلقت ، عدالت اجتماعى باید جارى شود و از ستمگرى و چپاول و قتل بایـد جلـوگیرى شـود ، امروز چـون قرن اتـم است آن روش کهنه شده و ادعاى آنکه اسلام با نوآوردها مخالف است همان سان که محمدرضا پهلوى مخلـوع مى گفت که اینان مـى خـواهند با چارپایان در ایـن عصـر سفر کن
نـد یک اتهام ابلهانه بیـش نیست. زیرا اگر مراد از مظاهر تمـدن و نـوآوردها ، اختـراعات و ابتکارات و صنعتهاى پیشرفته که در پیشـرفت و تمـدن بشر دخالت دارد ، هیچگاه اسلام و هیچ مذهب تـوحیـدى با آن مخالفت نکرده و نخواهد کرد بلکه علـم و صنعت ، مورد تإکید اسلام و قرآن مجیـد است و اگر مراد از تجـدد و تمـدن به آن معنـى است که بعض روشنفکران حـرفه اى مـى گـوینـد که آزادى در تمام منکرات و فحشإ حتى هم جنس بازى و از ایـن قبیل ، تمام ادیان آسمانى و دانشمندان و عقلا بـا آن مخـالفنـد گـر چه غرب و شـرق زدگـان به تقلیــــد کـورکـورانه آن را تـرویج مـى کننـد. و امـا طـایفه دوم که نقشه مـوذیانه دارند و اسلام را از حکـومت و سیاست جدا مـى دانند باید به ایـن نادانان گفت که قـرآن کریـم و سنت رسـول الله صلـى الله علیه وآله آن قـدر که در حکـومت و سیاست احکام دارنـد در سایـر چیزها نـدارنـد بلکه بسیار از احکام عبادى اسلام ، عبـادى سیاسـى است که غفلت از آنها ایـن مصیبتها را به بـار آورده. پیغمبـــر اسلام(ص) تشکیل حکـومت داد مثل سـایـر حکـومتهاى جهان لکـن بــا انگیزه بسط عدالت اجتمـاعى و خلفـإ اول اسلامـ
ى حکـومتهاى وسیع داشته انـد و حکـومت علـى بـن إبـى طالب
علیه السلام نیز بـا همان انگیزه به طور وسیع تر و گسترده تر از واضحات تاریخ است و پـس از آن به تدریج حکومت به اسـم اسلام بوده و اکنون نیز مدعیان حکومت اسلامـى به پیـروى از اسلام و رسـول اکـرم صلــــى الله علیه وآله بسیارند . اینجانب در ایـن وصیت نامه با اشاره مى گذرم ولى امیـد آن دارم که نـویسنـدگان و جامعه شناسان و تـاریخ نـویسان ، مسلمانان را از ایـن اشتباه بیـرون آورنـد. و آنچه گفته شـده و مى شـود که انبیإ علیهم السلام به معنـویات کار دارند و حکـومت و سـررشته دارى دنیایـى مطـرود است و انبیإ و اولیإ و بزرگان از آن احتراز مى کردند و ما نیز باید چنیـن کنیم ، اشتباه تإسفآورى است که نتایج آن به تباهـى کشیدن ملتهاى اسلامـى و باز کردن راه بـراى استعمارگران خونخـوار است زیرا آنچه مردود است حکـومتهاى شیطـانـى و دیکتـاتـورى و ستمگـرى است که بـراى سلطه جـویـــى و انگیزه هاى منحـرف و دنیایـى که از آن تحذیر نمـوده انـد جمعآورى ثروت و مال و قدرت طلبـى و طاغوت گرایى است و بالاخره دنیایـى
است که انسان را از حق تعالـى غافل کنـد. و اما حکـومت حق براى نفع مستضعفان و جلوگیرى از ظلـم و جـور و اقامه عدالت اجتماعى همان است که مثل سلیمان بـن داود و پیامبـر عظیـم الشـإن اسلام صلـى الله علیه وآله و إوصیإ بزرگـوارش
براى آن کـوشـش مى کردند از بزرگتـریـن واجبات و اقامه آن از والاتـریـن عبادات است ، چنانچه سیاست سالـم که در ایـن حکـومتها بـوده از امور لازمه است. باید ملت بیدار و هشیار ایران با دید اسلامـى ایـن تـوطئه ها را خنثـى نمایند و گـویندگان و نـویسندگان متعهد به کمک ملت بـرخیزنـد و دست شیاطین تـوطئه گر را قطع نماینـد .
ج ـ و از همین قماش توطئه ها و شاید موذیانه تر شایعه هاى وسیع در سطح کشور و درشهرستان ها بیشتر براینکه جمهورىاسلامى هم کارى براى مردم انجام نداد! بیچاره مردم با آن شـوق و شعف فداکارى کردنـد که ازرژیم ظالمانه طاغوت رهایى یابند ، گرفتار یک رژیم بدتر شدند ، مستکبران مستکبـرتر و مستضعفان مستضعف تر شـدند زنـدان ها پـر از جـوانان که امید آتیه کشور است مى باشد و شکنجه ها از رژیـم سابق بـدتر و غیر انسانـى تر است ، هر روز عده اى را اعدام مـى کننـد به اسم اسلام ، واى کاش اسـم اسلام روى این جمهورى نمـى گذاشتنـد ایـن زمان از زمان رضاخان و پسـرش بـدتـر ا
ست مـردم در رنج و زحمت و گرانى سرسامآور غوطه مى خـورند و سردمداران دارند ایـن رژیـم را به رژیمى کمونیستـى هدایت مى کنند ، امـوال مردم مصادره مى شـود و آزادى در هـر چیز از ملت سلب شـده و بسیارى دیگـر از ایـن قبیل امور که با نقشه اجرإ مى شود و دلیل آنکه نقشه و تـوطئه در کار است آنکه هر چنـد روزیک امر در هر گـوشه و کنار و در هر کـوى و برزن سر زبان ها مى افتد .
در تـاکسـى ها همیـن مطلب واحـد و در اتـوبـوسها نیز همیـن و در اجتماعات چند نفره باز همیـن صحبت مى شود و یکى که قدرى کهنه شد یکـى دیگر معروف مـى شـود و مع الاسف بعض روحانیـون که از حیله هاى شیطانـى بـى خبـرنـد با تماس یکـى دو نفـر از عوامل تـوطئه گمان مـى کننـد مطلب همان است و اساس مسئله آن است که بسیارى از آنان که ایـن مسأل را مى شنـوند و باور مـى کننـد اطلاع از وضع دنیا و انقلابهاى جهان و حـوادث بعد از انقلاب و گـرفتـارىهـاى عظیــــم اجتناب ناپذیر آن ندارنـد. چنانچه اطلاع صحیح از تحـولاتـى که همه به سـود اسلام است ندارند و چشـم بسته و بى خبر امثال ایـن مطالب را شنیـده و خـو
د نیز بـا غفلت یـا عمـد به آنـان پیـوسته انـد.
اینجانب تـوصیه مـى کنـم که قبل از مطالعه وضعیت کنـونـى جهان و مقـایسه بیـن انقلاب اسلامـى ایـران با سـایـر انقلابـات و قبل از آشنایـى با وضعیت کشـورها و ملتهایـى که در حال انقلاب و پـس از انقلابشان بر آنان چه مى گذشته است و قبل از تـوجه به گرفتارىهاى ایـن کشـور طاغوت زده از ناحیه رضاخان و بدتر از آن محمدرضا که در طـول چپاولگرىهایشان بـراى ایـن دولت به ارث گذاشته انـد ، از وابستگى هاى عظیـم خانمان سـوز تا اوضاع وزارتخانه ها و ادارات و اقتصاد و ارتـش و مراکز عیاشى و مغازه هاى مسکرات فروشى و ایجاد بى بندوبارى در تمام شئون زندگى و اوضاع تعلیـم و تربیت و اوضاع دبیرستان ها و دانشگاه ها و اوضاع سینماها و عشـرتکـده ها و و
ضعیت جـوان ها و زنها و وضعیت روحـانیـون و متـدینیـن و آزادىخـواهان متعهد و بانـوان عفیف ستمدیده و مساجد در زمان طاغوت و رسیدگـى به پرونده اعدام شدگان و محکومان به حبـس و رسیدگى به زندان ها و کیفیت عملکـرد متصـدیـان و رسیـدگـى به مـال سـرمـــایه داران و زمیـن خـواران بزرگ و محتکـران و گـران فـروشـان و رسیـدگـــى به دادگستـرىها و دادگاه هاى انقلاب و مقایسه با وضع سابق دادگستـرى و قضات و رسیدگـى به حال نمایندگان مجلـس شـوراى اسلامى و اعضإ دولت و استاندارها و سایر مإمـورین که در ایـن زمان آمده اند و مقایسه با زمان سابق و رسیدگى به عملکرد دولت و جهاد سازنـدگـى در روستاهاى محروم از همه مـواهب حتى آب آشامیدنى و درمانگاه و مقایسه با طـول رژیـم سابق بـا در نظر گـرفتـن گـرفتارى به جنگ تحمیلـى و پیامدهاى آن از قبیل آوارگان میلیـونى و خانـواده هاى شهدا و آسیب دیدگان در جنگ و آوارگان میلیـونى افغانستان و عراق و با نظر به حصر اقتصادى و تـوطئه هاى پى درپى آمریکا و وابستگان خارج و داخلـش ، اضافه کنید فقدان مبلغ آشنا به مسأل به مقـدار احتیاج و قاضـى شرع و هرج و مرج هایـى که از طرف مخالفان اسلام و منحـرفان و حتـى دوستـان نادان در دست اجـرإ است و ده ها مسأل دیگـر. تقـاضـا ایـن است که قبل از آشنایـى به مسـأل به اش
کال تراشى و انتقاد کـوبنـده و فحاشـى برنخیزید و به حال ایـن اسلام غریب که پـس از صـدها سال ستمگـرى قلـدرها و جهل تـوده ها امروز طفلى تازه پا و ولیده اى است محفوف به دشمـن هاى خارج و داخل رحم کنید و شما اشکال تراشان به فکـر بنشینیـد که آیا بهتـر نیست به جاى سرکوبى به اصلاح و کمک بکـوشید و به جاى طرفدارى از منافقان و ستـم گران و سـرمایه داران و محتکران بى انصاف از خـدا بـى خبـر ، طرفدار مظلـومان و ستمدیدگان و محرومان باشید و به جاى گروه هاى آشوب گر و تروریستهاى مفسد و طرفدارى غیر مستقیـم از آنان توجهى به ترورشـدگان از روحانیـون مظلوم تا خـدمتگزاران متعهد مظلـوم داشته باشید ؟ اینجانب هیچگاه نگفته و نمى گـویـم که امروز در ایـن جمهورى به اسلام بزرگ با همه ابعادش عمل مى شود و اشخاصى از روى جهالت و عقـده و بـى انضبـ
اطـى بـرخلاف مقــررات اسلام عمل نمى کنند ، لکـن عرض مى کنـم که قـوه مقننه و قضأیه و اجرأیه با زحمات جان
فرسا کـوشـش در اسلامى کردن ایـن کشـور مـى کنند و ملت ده ها میلیونى نیز طرفدار و مددکار آنان هستند و اگر ایـن اقلیت اشکال تراش و کارشکـن به کمک بشتابنـد تحقق ایـن آمال آسان تـر و سریع تر خواهد بـود و اگر خـداى نخواسته اینان به خـود نیاینـد ، چون توده میلیونى بیدار شده و متـوجه مسأل است و در صحنه حاضر است آمال انسانى اسلامى به خـواست خداوند متعال جامه عمل به طور چشـم گیر خواهد پوشید و کجروان و اشکال تراشان در مقابل ایـن سیل خروشان نخواهند توانست مقاومت کنند. مـن با جرإت مدعى هستم که ملت ایران و تـوده میلیونى آن در عصر حاضر بهتر از ملت حجاز در عهد رسـول الله صلـى الله علیه وآله و کــوفه و عراق در عهد امیـرالمـومنیـن و حسیـن بـن علـى صلـوات الله و سلامه علیهمــا مـى بـاشنـد. آن حجـاز که در عهد رسـول الله صلـى الله علیه وآله مسلمانان نیز اطاعت از ایشان نمـى کردند و بابهانه هایـى به جبه
ه نمـى رفتند که خـداوند تعالـى در سـوره تـوبه با آیاتـى آنها را تـوبیخ فـرمـوده و وعده عذاب داده است. و آنقـدر به ایشان دروغ بستند که به حسب نقل در خبر به آنان نفریـن فرمـودند و آن إهل عراق و کـوفه که با امیرالمـومنیـن آنقدر بد رفتارى کردند و از اطاعتـش سـرباز زدنـد که شکایات آن حضـرت از آنان در کتب نقل و تاریخ معروف است ، و آن مسلمانان عراق و کـوفه که با سیدالشهدإ علیه السلام آن شد که شـد و آنان که در شهادت دست آلـوده نکردند یا گریختند از معرکه و یا نشستنـد تا آن جنایت تاریخ واقع شـد. و مـا امـروز مـى بینیـم که ملت ایـران از قـواى مسلح نظامــى و انتظامى و سپاه و بسیج تا قـواى مـر
دمـى از عشایر و داوطلبان و از قواى در جبهه ها و مردم پشت جبهه ها با کمال شـوق و اشتیاق چه فـداکارىها مى کنند و چه حماسه ها مىآفرینند و مـى بینیـم که مردم محتـرم سراسـر کشـور چه کمکهاى ارزنده مى کننـد. و مـى بینیـم که بازمانـدگان شهدا و آسیب دیدگان جنگ و متعلقان آنان با چهره هاى حماسه آفریـن و گفتار و کردارى مشتاقانه و اطمینان بخش با ما و شما روبـرو مـى شـونـد و اینها همه از عشق و ع
لاقه و ایمان سرشار آنان است به خداوند متعال و اسلام و حیات جاویدان. در صـورتى که نه در محضر مبارک رسول اکرم صلى الله علیه وآله و سلـم هستند و نه در محضر امام معصـوم صلـوات الله علیه. و انگیزه آنان ایمان و اطمینـان به غیب است. و ایـن رمز مـوفقیت و پیـروزى در ابعاد مختلف است و اسلام بایـد افتخار کند که چنیـن فرزنـدانـى تـربیت نمـوده و ما همه مفتخـریـم که در چنین عصـرى و در پیشگاه چنیـن ملتى مى باشیـم . و اینجانب در اینجا یک وصیت به اشخاصى که به انگیزه مختلف
با جمهورى اسلامى مخالفت مـى کننـد و به جـوانان چه دختران و چه پسرانـى که مـورد بهره بردارى منافقان و منحرفان فرصت طلب و سـودجـو واقع شده اند مى نمایـم که بـى طرفانه و با فکر آزاد به قضـاوت بنشینیـد و تبلیغات آنان که مـى خـواهنـد جمهورى اسلامى ساقط شود و کیفیت عمل آنان و رفتارشان با تـوده هاى محروم و گروه ها و دولتهایـى که از آنان پشتیبانـى کـرده و مـى کننـد و گـروه هـا و اشخـاصـى که در داخل به آنـان پیـوسته و از آنـــان پشتیبانى مى کنند و اخلاق و رفتارشان در بیـن خـود و هوادارانشان و تغییر مـوضعهایشان در پیشامدهاى مختلف را با دقت و بدون هواى نفـس بررسـى کنید ، و مطالعه کنیـد حالات آنان که در ایـن جمهورى اسلامـى به دست منافقان و منحرفان شهید شـدنـد ، و ارزیابـى کنید بین آنان و دشمنانشان ، نـوارهاى ایـن شهیـدان تا حـدى در دست و نـوارهاى مخالفان شاید در دست شماها باشـد. ببینیـد کـدام دسته طرفـدار محرومان و مظلـومان جامعه هستنـد . بـرادران ! شما ایـن اوراق را قبل از مرگ من نمى خـوانید. ممکـن است پـس از مـن بخوانید در آن وقت مـن نزد شما نیستـم که بخواهـم به نفع خود و جلب نظرتان بـراى کسب مقام و قـدرتـى با قلب هاى جـوان شما بازى کنـم. مـن براى آنکه شما جـوانان شایسته اى هستیـد علاقه دارم که جـوانى خـود را در راه خداوند و اسلام عزیز و جمهورى اسلامـى صرف کنیـد ، تا سعادت هـر دو جهان را دریابیـد. و از خـداونـد غفـور مـى خـواهـم که شما را به راه مستقیـم انسانیت هـدایت کنـد و از گذشته ما و شما با رحمت واسعه خـود بگذرد. شماها نیز در خلوتها از خداوند همین را بخواهید ، که او هادى و رحمـن است. و یک وصیت به ملت شریف ایران و سایر ملتهاى
مبتلا به حکـومتهاى فاسـد و در بند قدرتهاى بزرگ مى کنم. اما به ملت عزیز ایران تـوصیه مـى کنـم که نعمتى که با جهاد عظیـم خودتان و خون جوانان برومندتان بدست آوردید همچـون عزیزتریـن امـور قدرش را بدانید و از آن حفاظت و پاسدارى نمأید و در راه آن که نعمتـى عظیـم الهى و امانت بزرگ خداوندى است کوشش کنید و از مشکلاتى که در ایـن صراط مستقیم پیش مـىآید نهراسید که ان تنصروا الله ینصرکم و یثبت اقدامکـم و در مشکلات دولت جمهورى اسلامى با جان و دل شریک و در رفع آنها کـوشا باشید و دولت و مجلـس را از خود بدانید و چون محبـوبى گرامى از آن نگهدارى کنیـد. و به مجلـس و دولت و دست انـدرکـاران تــوصیه مـى نمایـم که قدر ایـن ملت را بـدانید و در خـدمتگزارى به آنان خصـوصـا مستضعفـان و محـرومان و ستمـدیـدگان که نـورچشمان ما و اولیـإ نعم همه هستنـد و جمهورى اسلامـى رهآورد آنـان و بــــا فداکارىهاى آنان
تحقق پیداکرد و بقإ آن نیز مرهـون خدمات آنان است ، فروگذار نکنید و خود را از مردم و آنان را از خـود بدانید و حکـومتهاى طاغوتى را که چپاولگرانى بى فرهنگ و زورگـویانى تهى مغز بـودنـد و هستنـد را همیشه محکـوم نمأیـد. البته با اعمال انسانـى که شایسته براى یک حکـومت اسلامـى است. و اما به ملتهاى اسلامى تـوصیه مى کنـم که از حکـومت جمهورى اسلامى و از ملت مجاهد ایران الگـو بگیرید و حکـومتهاى جأر خـود را در صـورتـى که به خواست ملتها که خـواست ملت ایران است سرفرود نیاوردند ، با تمام قدرت به جاى خـود بنشانید که مایه بدبختـى مسلمانان ، حکـومتهاى وابسته به شـرق و غرب مى باشنـد و إکیـدا تـوصیه مـى کنـم که به بـوقهاى تبلیغاتـى مخالفان اسلام و جمهورى اسلامى گـوش فرا ندهید که همه کـوشـش دارند که اسلام را از صحنه بیـرون کننـد که منافع ابرقدرتها تإمیـن شـود.
د ـ از نقــشـه هاى شـیـــطانـى قــدرتـهاى بــزرگ اسـتــعـمـار و اسـتـثـمـارگـر که سـالهاى طــــولانـى در دسـت اجرا است و در کشـور ایران از زمان رضـــاخان اوج گرفت و در زمان محمـدرضا با روشهاى مختلف دنباله گیرى شـد ، به انزوا کشانـدن روحانیت است که در زمان رضاخان با فشار و سرکـوبى و خلع لباس و حبـس و تبعید و هتک حـرمات و اعدام و امثـال آن و در زمان محمـدرضـا بـا نقشه و روش هاى دیگـر که یکـى از آنها ایجـاد عداوت بیـن دانشگـاهیان و روحانیان بـود ، که تبلیغات وسیعى در ایـن زمینه شد و مع الاسف به واسطه بـى
خبرى هر دو قشـر از تـوطئه شیطانـى ابـرقـدرتها نتیجه چشـم گیرى گرفته شد از یک طرف از دبستانها تا دانشگاهها کوشش شد که معلمان و دبیـران و اساتیـد و روسـاى دانشگاهها از بیـن غرب زدگان یا شـرق زدگان و منحـرفان از اسلام و سایـر ادیان انتخاب و به کار گماشته شـوند و متعهدان مـومـن در اقلیت قرار گیرنـد که قشر موثر را که در آتیه حکومت را به دست مى گیرند ، از کـودکى تا نوجوانى و تا جـوانى طورى تربیت کنند که از ادیان مطلقا و اسلام به خصـوص و از وابستگـان به ادیان خصـوصـا روحـانیـون و مبلغان متنفـر باشنـد. و اینان را عمال انگلیـس در آن زمان و طـرفـدار سـرمایه داران و زمیـن خـواران و طرفـدار ارتجاع و مخالف تمـدن و تعالى در بعد از آن معرفى مى نمـودند. و از طرف دیگر با تبلیغات سـوء ، روحانیون و مبلغان و متدینان را از دانشگاه و دانشگاهیان ترسانیده و همه را به بى دینـى و بـى بنـدوبارى و مخالف با مظاهر اسلام و ادیان متهم مـى نمـودنـد. نتیجه آنکه دولتمـردان ، مخـالف
ادیان و اسلام و روحانیـون و متـدینان باشند و تـوده هاى مردم که علاقه به دیـن و روحانى دارند مخالف دولت و حکومت و هر چه متعلق به آن است بـاشنـد و اختلاف عمیق بیـن دولت و ملت و دانشگاهـى و روحانـى راه را بـراى چپاولگـران آنچنان باز کنـد که تمام شئون کشـور در تحت قـدرت آنان و تمام ذخأر ملت در جیب آنان سـرازیر شـود چنانچه دیدید به سر ایـن ملت مظلـوم چه آمد و مى رفت که چه آید. اکنـون که به خـواست خداوند متعال و مجاهدت ملت از روحانى و دانشگاهـى تا بـازارى و کارگـر و کشاورز و سایـر قشـرها بنـد اسارت را پاره و
سـد قدرت ابرقـدرتها را شکستنـد و کشـور را از دست آنان و وابستگانشان نجات دادنـد ، تـوصیه اینجانب آن است که نسل حاضـر و آینده غفلت نکنند و دانشگاهیان و جـوانان بـرومنـد عزیز هر چه بیشتر با روحانیان و طلاب علـوم اسلامى پیوند دوستى و تفاهم را محکم تر و استوارتر سازند و از نقشه ها وتوطئه هاى دشمـن غدار غافل نباشند و به مجـرد آنکه فرد یا افرادى را دیـدنـد که با گفتار و رفتار خـود در صدد است بذر نفاق بیـن آنان افکند او را ارشاد و نصیحت نماینـد و اگـر تإثیـر نکـرد از او روگـردان شـوند و او را به انزوا کشانند و نگذارند
تـوطئه ریشه دواند که سرچشمه را به آسانى مى تـوان گرفت و مخصـوصا اگر در اساتید کسـى پیدا شد که مـى خـواهد انحراف ایجاد کند او را ارشاد و اگر نشـد از خود و کلاس خود طرد کنند. و ایـن توصیه بیشتر متوجه روحانیون و محصلیـن علوم دینى است و توطئه ها در دانشگاه ها از عمق ویژه اى برخـوردار است و هر قشر محترم که مغز متفکر جامعه ه
ستنـد بایـد مـواظب تـوطئه هـا بـاشنـد .
ه ـ از جمله نقشه هـا که مع الاسف تإثیـر بزرگى در کشورها و کشور عزیـزمـان گـذاشـت و آثـار آن بـاز تا حد زیـادى به جـامـانـده بیگانه نمـودن کشـورهـاى استـعـمـار زده ازخویــش و غـرب زده و شرق زده نمودن آنـان است به طـورى که خـود را و فرهنـگ و قـدرت خـود را بهیچ گرفـتند و غرب و شـرق ، دو قطـب قدرتـمنـد را نژاد بـرتر و فرهنگ آنان را والاتر و آن دو قـدرت را قبــله گاه عالـم دانســتنـد و وابستگـى به یکـى از دو قطــب را از فـرأــض غیر قابل اجتناب معرفـى نمـودند. و قصه ایـن امر غم انگیز طـولانـى و ضربه هایى که از آن خورده و اکنون نیز مى خـوریـم کشنده و کوبنده است. و غم انگیزتر اینکه آنان ملتهاى ستـم دیده زیر سلطه را در همه چیز عقب نگهداشته و کشـورهایى مصرفـى بار آوردند و به قدرى ما را از پیشرفتهاى خـود و قـدرتهاى شیطانیشان تـرسانده انـد که جرإت دست زدن به هیچ ابتکارى نداریم و همه چیز خـود را تسلیـم آنان کرده و سرنوشت خود و کشورهاى خـود را به دست آنان سپرده و چشـم و گـوش بسته مطیع فـرمان هستیـم و ایـن پـوچـى و تهى مغزى مصنـوعى مـوجب شـده که در هیچ امرى به فکـر و دانـش خـود اتکإ نکنیم و کورکورانه از شرق و غرب تقلید نماییـم بلکه از فرهنگ و ادب و صنعت و ابتکار اگر داشتیـم ، نویسندگان و گویندگان غرب و شرق زده بـى فرهنگ ، آنها را به باد انتقاد و مسخره گرفته و فکر و قدرت بـومى ما را سرکـوب و مإیوس نمـوده و مى نمایند و رسـوم و آداب اجنبـى را هـر چنـد مبتذل و مفتضح باشـد با عمل و گفتار و نـوشتار ترویج کرده و با مـداحـى و ثناجـویـى آنها را به خـورد ملتها داده و مى دهند. فى المثل اگر در کتاب یا نـوشته یا گفتارى چند واژه فرنگى باشد بدون توجه به محتـواى آن با اعجاب پذیرفته و گـوینده و نویسندهآن را دانشمند و روشنفکر به ح
ساب مىآورند و از گهواره تا قبـر به هر چه بنگریـم اگر با واژه غربـى و شرقـى اسـم گذارى شـود مرغوب و مورد تـوجه و از مظاهر تمدن و پیشرفتگى محسـوب و اگر واژه هاى بـومـى خـودى به کار رود مطـرود و کهنه و واپـس زده خواهد بود. کودکان ما اگر نام غربى داشته باشند مفتخر و اگر نام خـودى دارند سـر به زیر و عقب افتاده انـد. خیابانها ، کـوچه ها ، مغازه ها ، شـرکتها ، داروخانه ها ، کتابخانه ها ، پارچه ها و دیگر متاعها هر چنـد در داخل تهیه شـده بایـد نام خارجـى داشته باشد تا مردم از آن راضـى و به آن اقبال کنند. فرنگـى مآبـى از سر تاپا و در تمام نشست و بـرخاست ها و در معاشرتها و تمام شئون زندگـى مـوجب افتخار و سـربلنـدى و تمـدن و پیشرفت ، و در مقابل آداب و رسـوم خـودى ، کهنه پرستـى و عقب افتادگى است. در هر مرض و کسـالتـى ولـو جزئى و قـابل علاج در داخل بـایـد به خـارج رفت و دکترها و اطبإ دانشمند خـود را محکوم و مإیوس کرد . رفتـن به انگلستان و ف
رانسه و آمریکا و مسکو افتخارى پر ارزش و رفتـن به حج و سـایـر اماکـن متبـرکه کهنه پـرستـى و عقب مانـدگـى است! بـى اعتنایى به آنچه مربـوط به مذهب و معنـویات است از نشانه هاى روشنفکرى و تمدن ، در مقابل تعهد به ایـن امـور نشانه عقب ماندگى و کهنه پرستـى است! اینجانب نمـى گـویم ما خـود همه چیز داریـم. معلـوم است ما را در طـول تاریخ نه چندان دور خصـوصا در سده هاى اخیر از هر پیشرفتـى محروم کرده انـد و دولتمردان خأن و دودمان پهلوى خصوصا و مراکز تبلیغاتى علیه دستاوردهاى خودى و نیز خـود کـوچک دیدنها و یا ناچیز دیـدنها ، ما را از هـر فعالیتـى بـراى پیشـرفت محـروم کرد. وارد کردن کالاها از هر قماش و سـرگرم کردن بانـوان و مردان خصـوصا طبقه جـوان به اقسام اجناس واردات
ـى از قبیل ابزار آرایـش و تزئینات و تجملات و بـازىهاى کـودکانه و به مسابقه کشاندن خانواده ها و مصرفى بار آوردن هرچه بیشتر که خـود داستان هاىغم انگیز دارد و سرگرم کردن و به تباهى کشاندن جـوان ها که عضـو فعال هستند با فراهـم آوردن مراکز فحشإ و عشرتکده ها و دهها از ایـن مصأب حساب شده براى عقب نگهداشتـن کشورهاست. مـن وصیت دلسـوزانه و خادمانه مـى کنـم به ملت عزیز که اکنـون که تا حدود زیاد و چشم گیرى از بسیارى از ایـن دام ها نجات یافته و نسل محروم حاضر به فعالیت و ابتکار برخاسته و دیـدیـم که بسیارى از کارخـانه ها و وسـایل پیشـرفته مثل هـواپیماها و دیگـر چیزها که گمان نمـى رفت متخصصیـن ایران قادر به راه انداختـن کارخانه ها و امثال آن باشنـد و همه دستها را به سـوى غرب یا شـرق دراز کرده بـودیـم که متخصصیـن آنـان اینها را به راه انـدازنـد ، در اثـر محاصـره اقتصادى و جنگ تحمیلـى خـود جـوانان عزیز ما قطعات محل احتیاج را
ساخته و با قیمتهاى ارزان تـر عرضه کرده و رفع احتیاج نمـودند و ثابت کردنـد که اگر بخـواهیم مـى تـوانیـم . باید هشیار و بیدار و مراقب باشیـد که سیاست بازان پیـوسته به غرب و شـرق بـا وسـوسه هاى شیطـانـى شمـا را به سـوى ایـن چپـاولگـران بیـن المللـى نکشند و با اراده مصمـم و فعالیت و پشتکار خـود به رفع وابستگیها قیام کنید و بـدانید که نژاد آریا و عرب از نژاد اروپا و آمریکا و شـوروى کـم ندارد و اگر خودى خـود را بیابد و یإس را از خود دور کند و چشـم داشت به غیر خـود نداشته باشـد ، در دراز مـدت قـدرت همه کـار و سـاختـن همه چیز را دارد و آنچه انسان هاى شبیه به اینان به آن رسیده اند شما هـم خواهید رسید به شرط اتکال به خداوند تعالـى و اتکإ به نفـس و قطع وابستگـى به دیگرا
ن و تحمل سختـى ها براى رسیدن به زندگى شرافتمندانه و خارج شـدن از تحت سلطه اجانب. و بر دولتها و دست اندرکاران است چه در نسل حاضر و چه در نسل هاى آینـده که از متخصصیـن خـود قـدردانـى کنند و آنان را با کمکهاى مادى و معنوى تشـویق به کار نمایند و از ورود کالاهاى مصـرف سازو خانه بـرانداز جلـوگیـرى نماینـد و به آنچه
دارند بسازند تا خود همه چیز بسازند و از جـوانان ، دختران و پسران مى خـواهـم که استقلال و آزادى و ارزشهاى انسانى را ولـو با تحمل زحمت و رنج فـداى تجملات و عشـرتها و بـى بنـدوبـارىها و حضـور در مراکز فحشإ که از طرف غرب و عمال بى وطـن به شما عرضه مى شـود ، نکنند; که آنان چنانچه تجربه نشان داده جز تباهى شما و اغفالتان از سـرنـوشت کشـورتان و چاپیـدن ذخایـر شما و به بنـد استعمار و ننگ وابستگى کشیدنتان و مصرفى نمـودن ملت و کشـورتان به چیز دیگر فکر نمى کنند و مى خـواهند با
ایـن وسایل و امثال آن شما را عقب مانده و به اصطلاح آنان نیمه وحشـى نگهدارند .
و ـ از تـوطئه هاى بزرگ آنان چنانچه اشـاره شــد و کـرارا تذکـر داده ام ، به دست گرفتـن مراکز تعلیـم و تـربیت خصـوصا دانشگاهها است که مقـدرات کشـورها در دست محصـولات آنها است. روش آنان بـا روحـانیـون و مـدارس علـوم اسلامـى فـرق دارد بـا روشـــى که در دانشگاهها و دبیرستان ها دارند. نقشه آنان برداشتـن روحانیون از سر راه و منزوى کردن آنان است یا با سرکـوبـى و خشـونت و هتاکى که در زمان رضاخان عمل شد ، ولـى نتیجه معکـوس گرفته شـد ، یا با تبلیغات و تهمتها و نقشه هاى شیطانـى بـراى جـدا کردن قشر تحصیل کرده و به اصطلاح روشـن فکر که این هم در زمان رضاخان عمل مى شد و در ردیف فشار و سرکوبى بـود و در زمان محمدرضا ادامه یافت بدون خشـونت ولى موذیانه. و اما در دانشگاه ، نقشه آن است که جـوانان را از فرهنگ و ادب و ارزشهاى خـودى منحرف کنند و به سوى شرق یا غرب بکشانند و دولتمردان را از بیـن اینان انتخاب و بر سرنـوشت کشورها حکومت دهند تا به دست آنها هر چه مى خـواهند انجام دهند. اینان کشـور را به غارت زدگى و غرب زدگـى بکشانند و قشر روحانـى با انزوا و منفـوریت و شکست قادر بـر جلـوگیـرى نباشـد. و ایـن بهتریـن راه است بـراى عقب نگهداشتـن و غارت کردن کشـورهاى تحت سلطه ، زیرا براى ابر قـدرتها بى زحمت و بـى خرج و در جـوامع ملـى بـى سـروصـدا هـر چه هست به جیب آنـان مـى ریزد. پـس اکنـــون که دانشگاهها و دانشسـراها در دست اصلاح و پـاکسـازى است بـرهمه ما لازم است با متصـدیان کمک کنیم و براى همیشه نگذاریـم دانشگاهها به انحراف کشیده شـود و هرجا انحرافـى به چشـم خـورد با اقـدام سریع به رفع آن کـوشیـم و ایـن امر حیاتى باید در مرحله اول با دست پرتـوان خـود جـوانان دانشگاهها و دانشسراها انجام گیرد که نجـات دانشگـاه از انحـراف ، نجـات کشــور و ملت است . واینجانب بــه هــمـه نـوجـوانان و جـوانان در مـــرحله اول و پــدران و مـادران و دوستـان
آنها در مـرحله دوم و به دولتمـــــــردان و روشنفکران دلسوز براى کشور در مرحله بعد وصیت مى کنم که در ایـن امر مهم که کشـورتان را از آسیب نگه مى دارد با جان و دل کـوشـش کنیـد و دانشگـاهها را به نسل بعد بسپـریـد. و به همه نسل هــاى مسلسل تـوصیه مـى کنـم که بـراى نجـات خـود و کشـور عزیز و اسلام آدم سـاز ، دانشگـاهها را از انحـراف و غرب و شـرق زدگــــى حفظ و پاسدارى کنید و با ایـن عمل انسانى اسلامى خود دست قدرتهاى بزرگ را از کشـور قطع و آنان را ناامید نمأیـد. خـدایتان پشتیبان و نگهدار باد.
ز ـ از مـهـمـات امــور تـعـهد وکـلاى مـجـلــس شــوراى اسـلامـى است. ما دیدیـم که اسلام و کشـور ایران چه صدمات بسیار غم انگیزى از مجلس شوراى غیر صالح و منحرف از بعد از مشروطه تا عصر رژیـم جنایتکار پهلـوى و از هر زمان بـدتر و خطرناکتـر در ایـن رژیـم تحمیلـى فاسـد خـورد و چه مصیبت ها و خسارتهاى جان فـرسا از ا
یـن جنایتکاران بى ارزش و نـوکرمآب به کشـور و ملت وارد شد. در ایـن پنجاه سال یک اکثریت قلابى منحرف در مقابل یک اقلیت مظلـوم موجب شد که هر چه انگلستان و شـوروى و اخیرا آمریکا خـواستند با دست همیـن منحرفان از خدا بـى خبر انجام دهند و کشـور را به تباهى و نیستـى کشاننـد. از بعد از مشـروطه هیچگاه تقریبا به مـواد مهم قانـون اسـاسـى عمل نشـد. قبل از رضاخـان بـا تصـدى غرب زدگان و مشتى خان و زمیـن خـواران و در زمان رژیم پهلـوى به دست آن رژیـم سفـاک و وابستگـان و حلقه به گـوشـان آن. اکنـون که بـا عنـایت پروردگار و همت ملت عظیـم الشإن سرنوشت کشور به دست مردم افتاد و وکلا از خـود مـردم و بـا انتخاب خـودشان بـدون دخـالت دولت و خان هاى ولایات به مجلـس شـوراى اسلامـى راه یافتند و امید است که با تعهدآنان به اسلام و مصالح کشور جلوگیرى از هر انحراف بشـeد. وصیـت اینجـانب به مــلت در حـال و آتــیه آن است که بـا اراده مصمـم خود و تعهد خـود به احکام اسلام و مصالح کشـور در هر دوره از انتخابات وکلاى داراى تعهد به اسلام و جمهورى اسلامـى که غالبا بین متـوسطین جامعه و محرومیـن مـى باشنـد و غیر منحـرف از صراط مستقیـم به سوى غرب یا شرق و بدون گرایـش به مکتبهاى انحرافى و اشخـاص تحصیل کـرده و مطلع بـر مسأل روز و سیاستهاى اس
لامـى به مجلـس بفرستند و به جامعه محترم روحانیت خصوصا مراجع معظم وصیت مى کنـم که خود را در مسأل جامعه خصوصا مثل انتخاب رئیـس جمهور و وکلاى مجلـس کنار نکشند و بـى تفاوت نباشنـد. همه دیدیـد و نسل آتیه خـواهد شنید که دست سیاست بازان پیرو شرق و غرب ، روحانیـون را که اساس مشروطیت را با زحمات و رنج ها بنیان گذاشتنـد از صحنه خارج کردند و روحانیـون نیز بازى سیاست بازان را خـورده و دخالت در امور کشـور و مسلمیـن را خارج از مقام خـود انگاشتند و صحنه را به دست غرب زدگان سپردندوبه سرمشروطیت وقانـون اساسـى و کشـور و اسلام آن آوردنـد که جبـرانـش احتیـاج به زمـان طـولانـــى دارد. اکنـون که بحمدالله تعالـى مـوانع رفع لمیـن است. هر کـس به مقدار توانـش و حیطه نفوذش لازم است در خدمت اسلام و میهن باشد و با جـدیت از نفـوذ وابستگان به دو قطب استعمارگر و غرب یا شـرق زدگان و منحرفان از مکتب بزرگ اسلام جلـوگیرى نمایند و بـداننـد که مخالفیـن اسلام و کشـورهاى اسلامى که همان ابر قدرتان چپاولگر بیـن المللى هستند با تدریج و ظرافت در کشورما و کشـورهاى اسلامى دیگـر رخنه و بـا دست افـراد خـود ملتها ، کشـورهـــا را به دام استثمار مـى کشاننـد. باید با هـوشیارى مراقب باشیـد و با احسا
س اولیـن قـدم نفـوذى به مقابله برخیزید و به آنان مهلت نـدهیـد. خدایتان یار و نگهدار باشد. و از نمایندگان مجلـس شـوراى اسلامى در ایـن عصر و عصرهاى آینده مـى خواهـم که اگر خداى نخـواسته عناصر منحرفـى با دسیسه و بازى سیاسـى وکالت خـود را به مردم تحمیل نمـودند. مجلـس اعتبارنامه آنان را رد کننـد و نگذارنـد حتـى یک عنصـر خـرابکار وابسته به مجلـس راه یابـد و به اقلیتهاى مذهبـى رسمى وصیت مـى کنـم که از دوره هاى رژیـم پهلوى عبرت بگیرند و وکلاى خود را از اشخاص متعهد به مذهب خود و جمهورى اسلامى و غیر وابسته به قدرتهاى جهان خـوار و بدون گرایـش به مکتبهاى الحادى و انحرافـى و التقاطـى انتخاب نماینـد. و از همه نماینـدگان خـواسارم که با کمال حسـن نیت و برادرى با هـم مجلسان خـود رفتار و همه کوشا باشند که قـوانیـن خـداى نخـواسته از اسلام منحـرف نبـاشـد و همه به اسلام و احکـام آسمانـى آن وفادار باشید تا به سعادت دنیا و آخرت نایل آیید. و از شوراى محترم نگهبان مى خواهـم و توصیه مى کنـم چه در نسل حاضر و چه در نسل هاى آینـده ، که با کمال دقت و قـدرت وظایف اسلامـى و ملـى خـود را ایفإ و تحت تإثیر هیچ قـدرتـى واقع نشـوند و از قـوانیـن مخالف بـا شـرع مطهر و قانـون اساسـى بـدون هیچ ملاحظه جلـوگیـرى نماینـد و با ملاحظه ضـرورات کشـور که گاهـى با احکام ثانـویه و گاهـى به ولایت فقیه بایـد اجـرا شـود تـوجه نماینـد.
و وصیت مـن به ملت شـریف آن است که در تمام انتخابات چه انتخاب رئیـس جمهور و چه نماینـدگان مجلـس شـوراى اسلامـى و چه انتخـاب خبـرگان بـراى تعییـن شـوراى رهبـرى یا رهبـر در صحنه باشنـد و اشخاصى که انتخاب مى کنند روى ضـوابطى باشدکه اعتبار مى شـود مثلا در انتخاب خبرگان براى تعییـن شـوراى رهبرى یا رهبر تـوجه کنند که اگر مسامحه نمایند و خبرگان را روى مـوازیـن شرعیه و قانـون انتخاب نکننـد چه بسا که خساراتـى به اسلام و کشور وارد شـود که جبران پذیر نباشـد و در ایـن صـورت همه در پیشگاه خـداوند متعال مسئول مـى باشنـد. از ایـن قرار عدم دخالت ملت از مراجع و علمإ بزرگ تـا طبقه بـازارى و کشـاورز و کارگـر و کارمنـد همه و همه مسئول سـرنـوشت کشـور و اسلام مـى باشنـد چه در نسل حاضر و چه در نسل هـاى آتیه ، و چه بسا که در بعض مقـاطع عدم حضـور و مسـامحه ، گنـاهـى بـاشـد که در رإس گنـاهـان کبیـره است . پـس علاج واقعه را قبل از وقـوع بـایـد کـرد والا کار از دست همه خـارج خـواهـد شـد و ایـن حقیقتـى است که بعد از مشـروطه لمــس نموده اید و نمـوده ایـم. چه هیچ علاجـى بالاتر و والاتر از آن نیست که ملت در سـرتاسـر کشـور در کارهایـى که محـول به اوست بـرطبق ضوابط اسلامى و قانون اساسى انجام دهد و در تعییـن رئیس جمهور و وکلاى مجل
ـس بـا طبقه تحصیل کـرده متعهد و روشنفکـر بـا اطلاع از مجارى امـور و غیـر وابسته به کشـورهاى قـدرتمنـد استثمارگـر و اشتهار به تقـوى و تعهد به اسلام و جمهورى اسلامـى مشـورت کرده و با علمإ و روحـانیـون بـا تقـوى و متعهد به جمهورى اسلامـى نیز مشـورت نموده و تـوجه داشته باشند رئیـس جمهور و وکلاى مجلـس از طبقه اى باشنـد که محرومیت و مظلـومیت مستضعفان و محرومان جامعه را لمـس نمـوده و در فکر رفاه آنان باشنـد نه از سرمایه داران و زمیـن خـواران و صدرنشینان مرفه و غرق در لذات و شهوات که تلخـى محـرومیت و رنج گرسنگان و پابـرهنه گان را نمـى تـوانند بفهمنـد. و باید بدانیـم که اگر رئیـس جمهور و نمایندگان مجلـس شایسته و متعهد به اسلام و دلسـوز براى کشور و ملت باشند بسیارى از مشکلات پیـش نمىآید و مشکلاتـى اگر باشـد رفع مـى شـود و همیـن معنـى در انتخاب خبرگان براى تعییـن شـوراى رهبرى یا رهبر با ویژگـى خاص باید در نظر گرفته شـود که اگر
خبرگان که با انتخاب ملت تعییـن مـى شونـد از روى کمال دقت و یا مشـورت با مراجع عظام هر عصـر و علمإ بزرگ سرتاسر کشور و متدینیـن و دانشمندان متعهد به مجلـس خبـرگـان بـرونـد بسیـارى از مهمـات و مشکلات به واسطه تعییـــن شایسته ترین و متعهدتـریـن شخصیتها براى رهبرى یا شـوراى رهبـرى پیـش نخواهد آمد ، یا با شایستگـى رفع خـواهد شد. و با نظر باصل یکصدونهم و یکصدودهـم قانـون اساسى ، وظیفه سنگین ملت در تعییـن خبرگان و نمایندگان در تعییـن رهبر یا شوراى رهبرى روشـن خواهد شـد که انـدک مسـامحه در
و وصیت اینجانب به رهبـر و شـوراى رهبـرى در ایـن عصـر که عصـر تهاجـم ابرقـدرتها و وابستگان به آنان در داخل و خارج کشـور به جمهورى اسلامى و در حقیقت به اسلام است در پـوشـش جمهورى اسلامى و در عصـرهـاى آینـده آن است که خـود را وقف در خــدمت به اسلام و جمهورى اسلامـى و محرومان و مستضعفان بنمایند و گمان ننمایند که رهبرى فـى نفسه براى آنان تحفه اى است و مقام والایى ، بلکه وظیفه سنگیـن و خطرناکى است که لغزش در آن اگر خداى نخـواسته با هواى نفـس باشد ننگ ابدى در ایـن دنیا و آتـش غضب خداى قهار در جهان دیگـر در پـى دارد. از خـداونـد منـان هادى بـا تضـرع و ابتهال مى خواهـم که ما و شما را از ایـن امتحان خطرناک با روى سفید در حضرت خود بپذیرد و نجات دهد و ایـن خطر قدرى خفیف تر براى روسإ جمهور حال و آینـده و دولتها و دست انـدرکاران به حسب درجـات در مسئولیتها نیز است که بایـد خـداى متعال را حاضر و ناظر و خـود را در محضر مبارک او بـدانند. خـداوند متعال رهگشاى آنان باشد.
ح ـ از مهمات امـور ، مسئله قضاوت است که سـروکار آن بـا جـان و مال و ناموس مردم است. وصیت اینجانب به رهبر و شـوراى رهبرى آن است که در تعیین عالى تریـن مقام قضایى ک
ه در عهده دارند کـوشـش کنند که اشخاص متعهد سابقه دار و صاحب نظر در امـور شرعى و اسلامى و در سیاست را نصب نمایند و از شوراى عالى قضایى مى خـواهـم امر قضـاوت را که در رژیـم سـابق به وضع اسفناک و غم انگیزى درآمـده بـود با جدیت سرو سامان دهند و دست کسانى که با جان و مال مردم بازى مـى کننـد و آنچه نزد آنان مطـرح نیست عدالت
اسلامـى است از ایـن کرسـى پر اهمیت کـوتاه کنند و با پشتکار و جدیت به تـدریج دادگسترى را متحـول نمایند و قضات داراى شرایطى که انشإالله با جـدیت حـوزه هاى علمیه
مخصـوصا حـوزه مبارکه علمیه قـم تـربیت و تعلیـم مى شـوند و معرفـى مى گردند به جاى قضاتـى که شرایط مقرره اسلامـى را ندارند نصب گردند که انشإالله تعالـى به زودى قضاوت کسانـى که اهل هستند از تصـدى ایـن امر سـرباز نزنند و به اشخاص غیـر اهل میـدان ندهنـد و بـداننـد که همانطـور که خطر ایـن مقام بزرگ است اجـر و فضل و ثـواب آن نیز بزرگ است و مـى دانند که تصـدى قضا براى اهلـش واجب کفایـى است. ط ـ وصیت اینجانب به حـوزه هاى مقدسه علمیه آن است که کرارا عرض نمـوده ام که در این زمان که مخالفیـن
اسلام و جمهورى اسلامـى کمر به براندازى اسلام بسته انـد و از هر راه ممکـن بـراى ایـن مقصـد شیطانى کوشـش مى نمایند و یکى از راههاى با اهمیت براى مقصد شوم آنان و خطـرناک بـراى اسلام و حـوزه هاى اسلامـى نفـوذ دادن افراد منحرف و تبهکار در حـوزه هاى علمیه است که خطر بزرگ کـوتاه مـدت آن بـدنام نمـودن حـوزه هـا بـا اعمـال نـاشـایسته و اخلاق و روش انحـرافـى است و خطر بسیار عظیـم آن در درازمـدت به مقامات بالا رسیدن یک یا چند نفر شیاد که با آگاهى بر علـوم اسلامـى و جازدن خـود را در بیـن تـوده ها و قشرهاى مردم پاکدل و علاقه مند نمـودن آنان را به خـویـش و ضـربه مهلک زدن به حـوزه هاى اسلامـى و اسلام عزیز و کشور در موقع مناسب مى باشد. و مى دانیـم که قدرتهاى
بزرگ چپاولگر در میان جامعه ها افرادى به صـورتهاى مختلف از ملى گراها و روشنفکران مصنـوعى و روحانى نمایان که اگر مجال یابند از همه پرخطرتر و آسیب رسان ترند ذخیره دارنـد که گاهـى سـى چهل سال با مشى اسلامى و مقدس مآبـى یا پان ایرانیسـم و وطـن پرستى و حیله هاى دیگر با صبر و بردبارى در میان ملتها زیست مـى کننـد و در مـوقع مناسب مإمـوریت خـود را انجام مـى دهند. و ملت عزیز ما در ایـن مدت کـوتاه پـس از پیروزى انقلاب نمونه هایى از قبیل مجاهد خلق و فدایى خلق و توده ایها و دیگر عناویـن دیده اند و لازم است همه با هشیارى ایـن قسـم توطئه را خنثى نمایند و از همه لازم تر حوزه هاى علمیه است که تنظیـم و تصفیه آن بـا مـدرسیـن محتـرم و افــاضل سابقه دار است با تأید مـراجع وقت. و شایـد تز نظم در بـى نظمـى است از القأات شـوم همیـن نقشه ریزان و تـوطئه گران باشد. در هر صورت وصیت اینجانب آن است که در همه اعصار خصـوصا در عصـر حاضر که نقشه ها و تـوطئه ها سـرعت وقـوت گـرفته است ، قیام بـراى نظام دادن به حـوزه ها لازم و ضـرورى است که علمإ و مـدرسیـن و افاضل عظیـم الشإن صرف وقت نموده و با برنامه د
قیق صحیح حوزه ها را و خصـوصا حوزه علمیه قـم و سایـر حـوزه هاى بزرگ و با اهمیت را در ایـن مقطع از زمـان از آسیب حفظ نمـاینـد و لازم است علمـــإ و مـدرسیـن محتـرم نگذارنـد در درسهایـى که مـربـوط بفقاهت است و حـوزه هاى فقهى و اصـولـى از طریقه مشایخ معظم که تنها راه براى حفظ فقه اسلامـى است منحرف شـوند و کـوشـش نماینـد که هر روز بر دقتهاو بحث و نظرها و ابتکار و تحقیق ها افزوده شـود و فقه سنتى که ارث سلف صـالح است و انحـراف از آن سست شـدن ارکـان تحقیق و تـدقیق است محفـوظ بمانـد و تحقیقات بـرتحقیقات اضـافه گـردد و البته در رشته هاى دیگـرعلـوم به مناسبت احتیاجـات کشـور و اسلام برنامه هایى تهیه خـواهد شد و رجالى در آن رشته تربیت باید شـود و از بالاترین و والاتریـن حـوزه هایى که لازم است به طـور همگانـى مورد تعلیـم و تعلم قرار گیرد ، علـوم معنوى اسلامى از قبیل علـم اخلاق و تهذیب نفـس و سیر و سلوک الى الله رزقنا الله و ایاکـم ، که جهاد اکبر مـى باشـد .
قـال رسـول الله صلـى الله علیه و آله و سلـم: انـى تـارک فیکــم الثقلیـن کتاب الله و عترتى أهل بیتى فانهما لـن یفتـرقا حتـى یردا على الحـوض.
الحمدلله و سبحانک اللهم صل علـى محمـد و آله مظاهـر جمـالک و جلالک و خزان أسـرار کتـابک الذى تجلـــى فیه الأحـدیه بجمیع أسمائک حتـى المستأثر منها الذى لایعلمه غیرک و اللعن علـى ظالمیـهم أصل الشجــره الخبیثه .
و بعد این جانب مناسب مى دانم که شمه کوتاه و قاصر در باب ثقلیـن تذکر دهم ، نه از حیث مقامات غیبى و معنوى و عرفانى که قلـم مثل منـى عاجز است از جسارت در مرتبه اى که عرفان آن بـر تمام دأره وجـود از ملک تا ملکـوت اعلى و از آنجا تا لاهـوت و آنچه در فهم مـن و تو ناید سنگین و تحمل آن فوق طاقت ، اگر نگویم ممتنع است. و نه از آنچه بر بشریت گذشته است از مهجور بـودن از حقایق مقام والاى ثقل اکبر و ثقل کبیر که از هـر چیز اکبر است جز ثقل اکبـر که اکبـر مطلق است و نه از آنچه گذشته است بـرایـــن دو ثقل از دشمنان خـدا و طاغوتیان بازیگر که شمارش آن براى مثل منـى میسر نیست با قصـور اطلاع و وقت محدود ، بلکه مناسب دیدم اشاره اى گذرا و بسیـار کـوتـاه از آنچه بـر ایـن دو ثقل گذشته است بنمـایـم. شاید جمله لـن یفترقا حتـى یردا على الحـوض اشاره باشد براینکه بعد از وجود مقدس رسول الله صلى الله علیه وآله و سلـم هر چه بر یکـى از ایـن دو گذشته است بر دیگرى گذشته است و مهجـوریت هریک مهجوریت دیگرى است تا آنگاه که ایـن دو مهجـور بر رسـول خدا در حوض وارد شوند. و آیا ایـن حـوض مقام اتصال کثرت به وحدت است و اضمحلال قطرات در دریا است یا چیزى دیگر که به عقل و عرفان بشـر راهى ندارد و باید گفت آن ستمى که از طاغوتیان برایـن دو ودیعه رسـول اکرم صلـى الله علیه وآله و سلـم گذشته برامت مسلمان بلکه بـر بشـریت گذشته است که قلــم از آن عاجز است . و ذکر این نکته لازم است که حدیث ثقلین متواتر بین جمیع مسلمیـن است و کتب اهل سنت از صحاe ششگانه تا کتب دیگـر آنان بـا الفاظ مختلفه و موارد مکرره از پیغمبراکرم صلى الله علیه وآله و سلـم به طـور متـواتـر نقل شـده است و ایـن حـدیث شریف حجت قاطع است بـرجمیع بشر بـویژه مسلمانان مذاهب مختلف و بایـد همه مسلمانان که حجت برآنان تمام است جـوابگـوى آن باشنـد و اگـر عذرى بـراى جـاهلان بـى خبـر بـاشـد بـراى علمــاى مذاهب نیست . اکنـون ببینیـم چه گذشته است بـر کتـاب خـدا ایـن ودیعه الهى و مـاتـرک پیامبـر اسلام صلـى الله علیه وآله و سلـم. مسـأل إسف انگیزى که بایـد بـراى آن خـون گـریه کـرد ، پـس از شهادت حضـرت على (ع) شروع شد .
خود خـواهان و طاغوتیان ، قـرآن کریـم را وسیله اى کـردنـد بـراى حکـومتهاى ضد قرآنى و مفسران حقیقى قرآن و آشنایان به حقایق را که سراسـر قرآن را از پیامبـر اکرم صلـى الله علیه وآله و سلـم دریافت کرده بودند و نداى انى تارک فیکـم الثقلان در گوششان بود بـا بهانه هاى مختلف و تـوطئه هاى از پیـش تهیه شـده آنان را عقب زده و با قـرآن ، در حقیقت قـرآن را که بـراى بشـریت تا ورود به حوض بزرگتریـن دستـور زندگانى مادى و معنوى بـود و هست از صحنه خارج کردند و برحکـومت عدل الهى که یکـى از آرمانهاى ایـن کتاب مقدس بوده و هست خط بطلان کشیدند و انحراف از دیـن خدا و کتاب و سنت الهى را پایه گذارى کردنـد تا کار به جأى رسیـد که قلـم از شرح آن شرمسار است. و هر چه ایـن بنیان کج به جلـو آمـد
کج ها و انحـرافها افزون شـد تا آنجا که قـرآن کـریـم را که بـراى رشـد جهانیـان و نقطه جمع همه مسلمـانـان بلکه عأله بشـرى از مقـام شامخ احـدیت به کشف تام محمدى(ص) تنزل کرد که بشریت را به آنچه باید برسند ، برسانـد و این ولیده علـم الاسمإ را از شر شیاطیـن وطاغوتها رها سازد و جهان را به قسط و عدل رسـانـد و حکـومت را به دست اولیإ الله معصـومیـن علیهم صلـوات الاولیـن و الاخـریـن بسپارد تا آنان به هر که صلاح بشریت است بسپارنـد ، چنان از صحنه خارج نمـودند که گـوئى نقشـى براى هـدایت نـدارد و کار به جأى رسید که نقـش قرآن به دست حکومتهاى جأر و آخـوندهاى خبیث بدتر از طاغوتیان وسیله اى براى اقامه جور و فساد و تـوجیه ستمگران و معانـدان حق تعالـى شـد و مع الاسف به دست دشمنـان تـوطئه گــر و دوستان جاهل ، قرآن ایـن کتاب سرنوشت ساز ، نقشى جز در گـورستانها و مجالـس مردگان نداشت و ندارد و آنکه باید وسیله جمع مسلمانان و بشریت و کتاب زندگـى آنان باشد ، وسیله تفرقه و اختلاف گردید و یا به کلـى از صحنه خارج شـد ، که دیدیـم اگر کسـى دم از حکـومت اسلامى برمىآورد و از سیاست که نقـش بزرگ اس
لام و رسـول بزرگـوار صلـى الله علیه وآله و سلـم و قـرآن و سنت مشحـون آن است سخــن مى گفت گـوئى بزرگتریـن معصیت را مرتکب شده و کلمه آخـوند سیاسى مـوازن با آخـوند بـى دیـن شـده بـود و اکنـون نیز است. و اخیرا قدرتهاى شیطانى بزرگ به وسیله حکـومتهاى منحرف خارج از تعلیمات اسلامـى که خـود را به دروغ به اسلام بسته انـد بـراى محـو قرآن و تثبیت مقاصـد شیطـانـى ابـر قـدرتها ، قـرآن را با خط زیبـا طبع مى کنند و به اطراف مـى فرستند و با ایـن حیله شیطانى قرآن را از صحنه خارج مـى کننـد. ما همه دیـدیـم قرآنـى را که محمـدرضا خان پهلوى طبع کرد و عده اى را اغفال کرد و بعضى آخـوندهاى بى خبر از مقاصد اسلامى هـم مداح او بـودند و مى بینیـم که ملک فهد هر سال مقدار زیادى از ثروتها
ى بـى پایان مردم را صرف طبع قرآن کریـم و محال تبلیغات مذهب ضـد قرآنـى مـى کند و وهابیت ایـن مذهب سراپا بى اساس و خرافاتى را ترویج مى کند و مردم و ملتهاى غافل را سـوق به سوى ابر قدرتها مى دهد و از اسلام عزیز و قرآن کریـم براى هدم اسلام و قرآن بهره بردارى مـى کند. ما مفتخریـم و ملت عزیز سرتاپا متعهد به اسلام و قرآن مفتخر است که پیرو مذهبى است که مى خـواهد حقایق قرآنـى که سراسـر آن از وحـدت بین مسلمیـن بلکه بشریت دم مى زند ، از مقبره ها و گورستانها نجات داده و به عنوان بزرگتریـن نسخه نجات دهنـده بشر از جمیع قیـودى که بـر پاى و دست و قلب و عقل او پیچیده است و او را به سـوى فنا و نیستى وبردگى و بندگى طاغوتیان مـى کشانـد ، نجات دهـد. و ما مفتخـریـم که پیرو مذهبـى هستیـم که رسـول خدا مـوسـس آن به إمر خـداوند تعالـى بـوده و امیرالمـومنین على بـن ابى طالب ایـن بنده رها شده از تمام قیود ، مإمـور رها کردن بشر از تم
ام اغلال و بردگیها است. ما مفتخریـم که کتاب نهج البلاغه که بعد از قرآن بزرگتریـن دستور زندگى مادى و معنوى و بالاتریـن کتاب رهأى بخـش بشر است و دستورات معنوى و حکـومتـى آن بـالاتـریـن راه نجـات است ، از امام معصـوم ما است. ما مفتخریم که أمه معصومیـن از على بـن ابى طالب گرفته تا منجى بشـر حضـرت مهدى صـاحب زمـان علیهم آلاف التحیـات و السلام که به قدرت خداوند قادر زنده و ناظر امـور است أمه ما هستند. ما مفتخریـم که ادعیه حیات بخـش که او را قرآن صاعد مـى خـوانند از أمه معصـومیـن ما است. ما به مناجـات شعبـانیه امامـان و دعاى عرفات حسین بـن على علیهما السلام و صحیفه سجادیه ایـن زبـور آل محمد و صحیفه فاطمیه که کتاب الهام شده از جانب خـداوند تعالـى به زهراى مرضیه است از ما است .
ما مفتخریـم که باقرالعلـوم بالاتریـن شخصیت تاریخ است و کسى جز خـداى تعالـى و رسـول صلـى الله علیه وآله و أمه معصـومیــــن علیهم السلام ، مقام او را درک نکرده و نتوانند درک کرد ، از مااست.
و مـا مفتخـریـم که مذهب مـا جعفـرى است که فقه مـا که دریــاى بـى پـایان است یکـى از آثـار اوست و مـا مفتخـریـم به همه أمه معصـومیـن علیهم صلـوات الله و متعهد به پیـروى آنـانیــم .
ما مفتخریم که أمه معصومیـن ما صلوات الله و سلامه علیهم درراه تعالى دیـن اسلام و در راه پیاده کردن قرآن کریم که تشکیل حکومت عدل یکـى از ابعاد آن است در حبـس و تبعیـد به سر برده و عاقبت در راه برانـدازى حکـومتهاى جأرانه و طاغوتیان زمان خـود شهید شـدند. و ما امروز مفتخریم که مـى خـواهیـم مقاصد قرآن و سنت را پیاده کنیم و اقشار مختلفه ملت ما در ایـن راه بزرگ سرنوشت ساز سـر از پـا نشناخته جان و مال و عزیزان خـود را نثـار راه خـدا مى کنند .
ما مفتخـریـم که بـانـوان و زنان پیـر و جـوان و خـرد و کلان در صحنه هاى فرهنگـى و اقتصادى و نظامى حاضر و همدوش مردان یا بهتر از آنان در راه تعالى اسلام و مقاصد قرآن کریـم فعالیت دارند. و آنان که تـوان جنگ دارند در آمـوزش نظامى که براى دفاع از اسلام و کشـور اسلامـى از واجبـات مهم است شـرکت و از محـرومیتهأى که تـوطئه دشمنان و نا آشنأى دوستـان از احکـام اسلام و قـرآن بـر آنها بلکه بـراسلام و مسلمـانـان تحمیل نمـودنـد ، شجــــاعانه و متعهدانه خـود را رهانـده و از قیـد خـرافاتـى که دشمنان بـراى منافع خود به دست نادانان و بعضـى آخـونـدهاى بـى اطلاع از مصالح مسلمیـن به وجـود آورده بـودند خارج نموده اند. و آنان که تـوان جنگ ندارند در خدمت پشت جبهه به نحـو ارزشمندى که دل ملت را از شـوق و شعف به لـرزه در مـىآورد و دل دشمنان و جاهلان بـدتـر از دشمنان را از خشـم و غضب مـى لـرزاند اشتغال دارنـد. و ما مکـرر دیدیـم که زنان بزرگوارى زینب گونه علیها سلام الله فریاد مى زنند که فرزنـدان خـود را از دست داده و در راه خـداى تعالـى و اسلام عزیز از همه چیز خـود گذشته و مفتخرند به ایـن امر و مـى داننـد آنچه به دست آورده انـد بالاتـر از جنات نعیـم است چه رسـد بمتاع نـاچیز دنیـا ، و ملت مـا بلکه ملتهاى اسلامـى و مستضعفــان جهان مفتخـرنـد به اینکه دشمنان آنان که دشمنـان خـداى بزرگ و قـرآن کریـم و اسلام عزیزند درندگانى هستند که از هیچ جنایت و خیانتـى براى مقاصد شـوم جنایتکارانه خـود دست نمى کشند و براى رسیدن به ریاست و مطامع پست خـود دوست و دشمـن را نمـى
شناسنـد و در رإس آنان آمریکا ایـن تروریست بالذات دولتـى است که سرتاسر جهان را به آتش کشیده و هـم پیمان او صهیونیست جهانى است که براى رسیدن به مطامع خود جنایاتى مرتکب مى شود که قلم ها از نوشتـن و زبانها از گفتـن آن شرم دارنـد و خیال ابلهانه اسـرأیل بزرگ ، آنان را به هـر جنـایتـى مـى کشـانـد. و ملتهاى اسلامـى و مستضعفـان جهان مفتخرند که دشمنان آنها حسین اردنـى ایـن جنایت پیشه دوره گرد ، و حسـن و حسنـى مبارک هـم آخـور با اسرأیل جنایتکارند و در راه خـدمت به آمریکا و اسـرأیل از هیچ خیانتـى به ملتهاى خـود روى گردان نیستنـد. و ما مفتخریـم که دشمـن ما صـدام عفلقـى است که دوست و دشمـن او را به جنایت کارى و نقض حقوق بیـن المللى و حقوق بشـر مـى شناسند و همه مـى داننـد که خیانتکارى او به ملت مظلـوم عراق و شیخ نشینان خلیج ، کمتـر از خیانت به ملت ایـران نباشـد و مـا و ملتهاى مظلـوم دنیـا مفتخـریـم که رسـانه هـاى گـروهــى و دستگـاههاى تبلیغات جهانـى ، ما و همه مظلـومـان جهان را به هـر جنایت و خیانتـى که ابرقـدرتهاى جنایتکار دستـور مـى دهنـد متهم مـى کننـد . کـدام افتخار با
لاتر و والاتـر از اینکه آمریکا با همه ادعاهـایـش و همه سـاز و بـرگهاى جنگیــش و آن همه دولتهاى سرسپرده اش و به دست داشتـن ثروتهاى بـى پایان ملتهاى مظلـوم عقب افتاده و در دست داشتـن تمام رسانه هاى گروهى در مقابل ملت غیور ایران و کشـور حضـرت بقیه الله ارواحنا لمقـدمه الفـدإ آن چنان وامانده و رسـوا شده است که نمى داند به که متـوسل شـود و رو به هر کـس مى کند جـواب رد مى شنـود و ایـن نیست جز به مددهاى غیبـى حضرت بارى تعالى جلت عظمته که ملت ها را بـویژه ملت ایران اسلامى را بیدار نموده و از ظلمات ستمشاهى به نـور اسلام هدایت نمـوده. مـن اکنـون به ملتهاى شـریف ستمـدیـده و به ملت عزیز ایــــران توصیه مى کنـم که از ایـن راه مستقیـم الهى که نه به شرق ملحد و نه به غرب ستمگر کافر وابسته است بلکه به صراطـى که خـداوند به آنها نصیب فرموده است محکـم و استـوار و متعهد و پایدار پاىبند بـوده و لحظه اى از شکـر ایـن نعمت غفلت نکـرده و دستهاى ناپـاک عمال ابرقدرتها چه عمال خارجى و چه عمال داخلـى بدتر از خارجـى تزلزلـى در نیت پاک و اراده آهنیـن آنان رخنه نکند و بدانند که هر چه رسانه هاى گروهى عالم و قدرتهاى شیطانـى غرب و شرق اشتلـم مـى زنند دلیل بر قـدرت الهى آنان است و خـداوند بزرگ سزاى آنان را ، هم در ایـن عالم و هـم در عوالـم دیگر خـواهد داد انه ولـى النع
م و بیـده ملکـوت کل شـىء و بـا کمـال جـد و عجز از ملتهاى مسلمان مـى خـواهـم که از أمه اطهار و فـرهنگ سیاسـى ، اجتماعى ، اقتصادى ، نظامى ایـن بزرگ راه نمایان عالم بشریت به طور شایسته و به جان و دل و جان فشانـى و نثـار عزیزان پیـروى کننـد. از آن جمله دست از فقه سنتـى که بیـان گـر مکتب رسـالت و امـامت است و ضامـن رشد و عظمت ملتها است چه احکام اولیه و چه ثانـویه که هر دو مکتب فقه اسلامى است ، ذره اى منحرف نشـوند و به وسـواس خناسان معاند با حق و مذهب گـوش فرا ندهند و بدانند ق نمـاز جمعه از بزرگتـریـن عنایات حق تعالـى بـر جمهورى اسلامـى ایـران است و از آن جمله مـراســـم عزادارى أمه اطهار و بـویژه سیدمظلـومان و سـرور شهیـدان حضرت ابـى عبـدالله الحسیـن صلـوات وافر الهى و انبیإ و ملأکه الله و صلحإ بر روح بزرگ حماسـى او بـاد هیچگـاه غفلت نکننـد . و بـداننـد آنچه دستـور أمه علیهم السلام براى بزرگداشت ایـن حماسه تاریخى اسلام است و آنچه لعن و نفریـن بـر ستمگـران آل بیت است تمام ، فـریاد قهرمانانه ملتها است بر سردمداران ستـم پیشه در طـول تاریخ الى الابـد. و مـى دانید که لعن و نفریـن و فریاد از بیـداد بنـى امیه لعنت الله علیهم با آن که آنان منقرض و به جهنـم رهسپار شـده اند فریاد بر سر ستمگران جهان و زنده نگهداشتـن ایـن فریاد ستم شکـن است. و است در نـوحه ها و اشعار مرثیه و اشعار ثناى از أمه حق علیهم سلام الله به طـور کوبنده فجایع و ستمگریهاى ستمگران هر عصر و مصر یادآورى شود و در ایـن عصر که عصر مظلومیت جهان اسلام به دست آمـریکا و شـوروى و سایر وابستگان به آنان و از آن جمله آل سعود این خأنیـن به حرم بزرگ الهى لعنت الله و ملأکته و رسله علیهم است به طـور کـوبنده یادآورى و لعن و نفریـن شـود. و همه باید بـدانیـم که آنچه مـوجب وحـدت بین مسلمین است ایـن مراسـم سیاسـى است که حافظ ملیت مسلمیـن بـویژه شیعیان أمه اثنـى عشـر علیهم صلـوات الله وسلـم . و آنچه لازم است تذکر دهـم آن است که وصیت سیاسى الهى ایـن جانب اختصاص به ملت عظیـم الشإن ایران ندارد بلکه تـوصیه به جمیع ملل اسلامى و مظلومان جهان از هر ملت و مذهب مى باشد . از خداوند عز و جل عاجزانه خـواهانـم که لحظه اى ما و ملت ما را به خود واگذار نکند و از عنایات غیبى خود به ایـن فرزندان اسلام و رزمنـدگـان عزیز لحظه اى دریغ نفـرمـایـــد .
روح الله الموسوى الخمینى
اهمیت انقلاب شکـوهمنـد اسلامـى که دستآورد میلیــونها انسان ارزشمند و هزاران شهید جاوید آن و آسیب دیدگان عزیز ، ایـن شهیدان زنـده است و مـورد امیـد میلیـونها مسلمانان و مستضعفان جهان است به قدرى است که ارزیابى آن از عهده قلـم و بیان والاتر و بـرتـر است ، اینجانب روح الله مـوسـوى خمینـى که از کرم عظیـم خداوند متعال با همه خطایا مإیوس نیستـم و زادراه پرخطرم همان دلبستگـى به کرم کریـم مطلق است به عنـوان یک نفر طلبه حقیر که همچـون دیگـر بـرادران ایمـانـى امیـد به ایـن انقلاب و بقـــاء دست آوردهاى آن و به ثمر رسیـدن هر چه بیشتـر آن دارم به عنـوان وصیت به نسل حاضـر و نسل هاى عزیز آینده مطالبـى هرچنـد تکـرارى عرض مى نمایم و از خداوند بخشاینده مى خواهم که خلوص نیت در ایـن تذکرات عنایت فرماید :
1 ـ مـا مـى دانیـم که ایـن انقلاب بزرگ که دست جهان خــــواران و ستمگران را از ایران بزرگ کـوتاه کـرد با تإییـدات غیبـى الهى پیروز گردیـد. اگـر نبـود دست تـواناى خـداوند امکان نـداشت یک جمعیت سى وشـش میلیونى با آن تبلیغات ضداسلامى و ضد روحانى خصوص در ایـن صدسال اخیر و با آن تفرقه افکنیهاى بـى حساب قلـم داران و زبان مردان در مطبوعات و سخنرانى ها و مجالـس و محافل ضداسلامى و ضـد ملـى به صـورت ملیت و آن همه شعرها و بذله گـوئیها و آن همه مراکز عیاشـى و فحشإ و قمار و مسکرات و مـواد مخـدره که همه و همه براى کشیدن نسل جـوان فعال که باید در راه پیشرفت و تعالى و تـرقـى میهن عزیز خـود فعالیت نماینـد به فساد و بـى تفاوتـى در پیشامـدهاى خـأنانه که به دست شاه فاسـد و پـدر بـى فـرهنگـش و دولتها و مجالـس فرمایشـى که از طرف سفارتخانه هاى قدرتمندان بر ملت تحمیل مـى شـد و از همه بـدتر وضع دانشگاهها و دبیرستانها و مراکز آمـوزشـى که مقدرات کشـور به دست آنان سپرده مـى شد با به کار گـرفتـن معلمان و استادان غرب زده یا شـرق زده صددرصـد مخالف اسلام و فرهنگ اسلامـى بلکه ملى صحیح با نام ملیت و ملـى گرایى گر چه در بین آنان مردانى متعهد و دلسوز بودند لکـن با اقلیت فاحش آنان و در تنگنا قرار دادنشان کار مثبتـى نمـى تـوانستنـد انجام دهنـد و با ایـن همه و دهها مسأل دیگـر از آن جمله به انزوا و عزلت کشیدن روحانیان و با قـدرت تبلیغات به انحراف فکرى کشیـدن بسیارى از آنان ، ممکـن نبود این ملت با این وضعیت یکپارچه قیام کننـد و در سرتاسـر کشـور با ایـده واحـد و فـریاد الله اکبـر و فـداکاریهاى حیرت آور و معجزهآسا تمام قـدرتهاى داخل و خارج را کنار زده و خـود مقـدرات کشـور را به دست گیـرد. بنابـرایـن شک نباید کرد که انقلاب اسلامـى ایران از همه انقلابها جداست ، هـم در پیدایـش و هم در کیفیت مبارزه و هـم در انگیزه انقلاب و قیام. و تردید نیست که ایـن یک تحفه الهى و هدیه غیبى بـوده که از جانب خداوندمنان برایـن ملت مظلـوم غارت زده عنایت شده است .
2 ـ اسلام و حکـومت اسلامـى پدیده الهى است که با به کار بستن آن سعادت فرزنـدان خـود را در دنیا و آخرت به بالاترین وجه تإمیـن مـى کند و قدرت آن دارد که قلـم سرخ بر ستمگریها و چپاول گریها و فسادها و تجاوزها بکشد و انسانها را به کمال مطلوب خـود برساند و مکتبـى است که بر خلاف مکتبهاى غیر تـوحیدى در تمام شئون فردى و اجتماعى و مادى و معنـوى و فرهنگى و سیاسى و نظامى و اقتصادى دخـالت و نظارت دارد و از هیچ نکته ولـو بسیـار نـــاچیز که در تربیت انسان و جامعه و پیشرفت مادى و معنـوى نقـش دارد فروگذار ننموده است و مـوانع و مشکلات سـر راه تکامل را در اجتماع و فرد گوشزد نموده و برفع آن کوشیده است. اینک که به تـوفیق و تإیید خداوند ، جمهورى اسلامى با دست تـواناى ملت متعهد پایه ریزى شده و آنچه در ایـن حکومت اسلامى مطرح است اسلام و احکام مترقى آن است ، بـرملت عظیـم الشـإن ایـران است که در تحقق محتـواى آن به جمیع ابعاد و حفظ و حـراست آن بکـوشنـد که حفظ اسلام در رإس تمـــام واجبـات است ، که انبیـإ عظام از آدم علیه السلام تـا خـاتــــم النبییـن صلى الله علیه وآله و سلـم در راه آن کوشـش و فداکارى جان فرسا نمـوده اند و هیچ مانعى آنان را از ایـن فریضه بزرگ باز نـداشته و همچنیـن پـس از آنان اصحـاب متعهد و أمه اسلام علیهم صلوات الله با کوششهاى تـوان فرسا تا حد نثار خون خـود در حفظ آن کـوشیـده انـد و امروز بر ملت ایران خصـوصا و بـر جمیع مسلمانان عمـوما واجب است ایـن امانت الهى را که در ایـران به طـور رسمـى اعلام شده و در مدتـى کـوتاه نتایج عظیمـى به بار آورده با تمام تـوان حفظ نموده و در راه ایجاد مقتضیات بقإ آن و رفع موانع و مشکلات آن کـوشـش نماینـد و امیـد است که پرتـو نـور آن بـرتمام کشـورهاى اسلامـى تابیدن گرفته و تمام دولتها و ملتها با یکدیگر تفاهم در ایـن امر حیاتى نمایند و دست ابرقدرتهاى عالـم خوار و جنایتکاران تاریخ را تا ابـد از سر مظلـومان و ستمـدیدگان جهان کـوتاه نمایند . اینجانب که نفـس هاى آخر عمر را مى کشـم به حسب وظیفه ، شطـرى از آنچه در حفظ و بقإ ایـن ودیعه الهى دخالت دارد و شطرى از مـوانع و خطرهایـى که آن را تهدید مـى کنند براى نسل حاضر و نسل هاى آینده عرض مى کنـم و توفیق و تإیید همگان را از درگـاه پـروردگـار عالمیـان خـواهـانــم .
الف ـ بـى تـردیـد رمز بقإ انقلاب اسلامـى همان رمز پیروزى است و رمز پیـروزى را ملت مـى داند و نسل هاى آینـده در تاریخ خـواهنـد خواند که دو رکـن اصلى آن انگیزه الهى و مقصد عالى حکومت اسلامى و اجتماع ملت در سراسر کشـوربا وحـدت کلمه براىهمان انگیزه ومقصد. اینجـانب به همه نسل هـاى حـاضـر و آینـده وصیت مـى کنـم که اگـر بخـواهیـد اسلام و حکـومت الله بـرقـرار باشـد ، و دست استعمار و استثمارگران خارج و داخل از کشورتان قطع شـود ایـن انگیزه الهى را که خـداوند تعالـى در قرآن کریـم برآن سفارش فرمـوده است از دست نـدهیـد و در مقابل ایـن انگیزه که رمز پیـروزى و بقـإ آن است ، فرامـوشى هدف و تفرقه و اختلاف است. بى جهت نیست که بـوقهاى تبلیغاتى در سراسر جهان و ولیده هاى بـومى آنان تمام تـوان خـود را صرف شایعه ها و دروغ هاى تفرقه افکـن نمـوده اند و میلیاردهادلار بـراى آن صـرف مى کننـد. بـى انگیزه نیست سفـرهاى دأمـى مخالفان جمهورى اسلامـى به منطقه و مع الاسف در بیـن آنان از سردمـداران و حکـومتهاى بعض کشـورهاى اسلامـى که جزبه منـافع شخصـى خـود فکـر نمى کنند و چشـم و گـوش بسته تسلیـم آمریکا هستند دیده مى شـود و بعض از روحانـى نماها نیز به آنان ملحقند. امروز و در آتیه نیز آنچه براى ملت ایران و مسلمانان جهان بایـد مطرح باشـد و اهمیت آن را در نظر گیـرنـد ، خنثـى کـردن تبلیغات تفـرقه افکـن خــانه برانداز است. توصیه اینجانب به مسلمیـن و خصوص ایرانیان بـویژه در عصـر حاضر آن است که در مقابل ایـن تـوطئه ها عکـس العمل نشان داده و به انسجام و وحـدت خـود به هر راه ممکـن افزایـش دهند و کفـار و منـافقـان را مـإیـوس نمـاینـد .
ب ـ از تـوطئه هاى مهمى که در قرن إخیر ، خصوصا در دهه هاى معاصر و بـویژه پـس از پیروزى انقلاب آشکارا به چشـم مى خـورد ، تبلیغات دامنه دار با ابعاد مختلف براى مإیوس نمـودن ملتها و خصـوص ملت فـداکار ایران از اسلام است ، گاهـى ناشیانه و با صـراحت به اینکه احکام اسلام که هزار و چهارصد سال قبل وضع شده است نمى تـواند در عصـر حاضر کشـورها را اداره کنـد یا آنکه اسلام یک دیـن ارتجاعى است و با هر نـوآورى و مظاهـر تمـدن مخالف است و در عصـر حاضـر نمـى شود کشـورها از تمدن جهانـى و مظاهر آن کناره گیرند و امثال ایـن تبلیغات ابلهانه و گـاهـى مـوذیـانه و شیطنتآمیز به گـونه طـرفـدارى از قـداست اسلام که اسلام و دیگـر ادیان الهى سـروکـار دارنـد با معنـویات و تهذیب نفـوس و تحذیر از مقامات دنیایـى و دعوت به تـرک دنیـا و اشتغال به عبـادات و اذکـــار و ادعیه که انسان را به خداى تعالـى نزدیک و از دنیا دور مى کند و حکـومت و سیاست و سررشته دارى برخلاف آن مقصـد و مقصـود بزرگ و معنـوى است چه اینها تمـام بـراى تعمیـر دنیا است و آن مخـالف مسلک انبیإ عظام است و مع الاسف تبلیغ به وجه دوم در بعض از روحـانیــــان و متدینان بى خبر از اسلام تإثیر گذاشته که حتى دخالت در حکـومت و سیاست را به مثـابه یک گنـاه و فسق مـى دانستنـد و شـایـد بعضـى بـداننـد و ایـن فـاجعه بزرگـى است که اسلام مبتلاى به آن بــود. گـروه اول که بـایـد گفت از حکـومت و قـانـون و سیاست یـا اطلاع ندارند یا غرضمندانه خـود را به بـى اطلاعى مـى زننـد زیرا اجـرإ قـوانیـن بـر معیار قسط و عدل و جلـوگیـرى از ستمگـرى و حکـومت جـأرانه و بسط عدالت فـردى و اجتماعى و منع از فساد و فحشإ و انواع کجرویها و آزادى برمعیار عقل و عدل و استقلال و خـودکفأى و جلـوگیـرى از استعمار و استثمار و استعبـاد و حـدود و قصاص و تعزیرات بر میزان عدل براى جلـوگیرى از فساد و تباهـى یک جامعه و سیاست و راه بردن جامعه به موازیـن عeل و عدل و انصاف و صدها از ایـن قبیل ، چیزهایى نیست که با مرور زمان در طـول تاریخ بشر و زندگى اجتماعى کهنه شـود. ایـن دعوى به مثابه آن است که گفته شود. قـواعد عقلى و ریاضـى در قرن حاضر باید عوض شـود و به جاى آن قـواعد دیگر نشانـده شـود. اگر در صـدر خلقت ، عدالت اجتماعى باید جارى شود و از ستمگرى و چپاول و قتل بایـد جلـوگیرى شـود ، امروز چـون قرن اتـم است آن روش کهنه شده و ادعاى آنکه اسلام با نوآوردها مخالف است همان سان که محمدرضا پهلوى مخلـوع مى گفت که اینان مـى خـواهند با چارپایان در ایـن عصـر سفر کننـد یک اتهام ابلهانه بیـش نیست. زیرا اگر مراد از مظاهر تمـدن و نـوآوردها ، اختـراعات و ابتکارات و صنعتهاى پیشرفته که در پیشـرفت و تمـدن بشر دخالت دارد ، هیچگاه اسلام و هیچ مذهب تـوحیـدى با آن مخالفت نکرده و نخواهد کرد بلکه علـم و صنعت ، مورد تإکید اسلام و قرآن مجیـد است و اگر مراد از تجـدد و تمـدن به آن معنـى است که بعض روشنفکران حـرفه اى مـى گـوینـد که آزادى در تمام منکرات و فحشإ حتى هم جنس بازى و از ایـن قبیل ، تمام ادیان آسمانى و دانشمندان و عقلا بـا آن مخـالفنـد گـر چه غرب و شـرق زدگـان به تقلیــــد کـورکـورانه آن را تـرویج مـى کننـد. و امـا طـایفه دوم که نقشه مـوذیانه دارند و اسلام را از حکـومت و سیاست جدا مـى دانند باید به ایـن نادانان گفت که قـرآن کریـم و سنت رسـول الله صلـى الله علیه وآله آن قـدر که در حکـومت و سیاست احکام دارنـد در سایـر چیزها نـدارنـد بلکه بسیار از احکام عبادى اسلام ، عبـادى سیاسـى است که غفلت از آنها ایـن مصیبتها را به بـار آورده. پیغمبـــر اسلام(ص) تشکیل حکـومت داد مثل سـایـر حکـومتهاى جهان لکـن بــا انگیزه بسط عدالت اجتمـاعى و خلفـإ اول اسلامـى حکـومتهاى وسیع داشته انـد و حکـومت علـى بـن إبـى طالب علیه السلام نیز بـا همان انگیزه به طور وسیع تر و گسترده تر از واضحات تاریخ است و پـس از آن به تدریج حکومت به اسـم اسلام بوده و اکنون نیز مدعیان حکومت اسلامـى به پیـروى از اسلام و رسـول اکـرم صلــــى الله علیه وآله بسیارند . اینجانب در ایـن وصیت نامه با اشاره مى گذرم ولى امیـد آن دارم که نـویسنـدگان و جامعه شناسان و تـاریخ نـویسان ، مسلمانان را از ایـن اشتباه بیـرون آورنـد. و آنچه گفته شـده و مى شـود که انبیإ علیهم السلام به معنـویات کار دارند و حکـومت و سـررشته دارى دنیایـى مطـرود است و انبیإ و اولیإ و بزرگان از آن احتراز مى کردند و ما نیز باید چنیـن کنیم ، اشتباه تإسفآورى است که نتایج آن به تباهـى کشیدن ملتهاى اسلامـى و باز کردن راه بـراى استعمارگران خونخـوار است زیرا آنچه مردود است حکـومتهاى شیطـانـى و دیکتـاتـورى و ستمگـرى است که بـراى سلطه جـویـــى و انگیزه هاى منحـرف و دنیایـى که از آن تحذیر نمـوده انـد جمعآورى ثروت و مال و قدرت طلبـى و طاغوت گرایى است و بالاخره دنیایـى است که انسان را از حق تعالـى غافل کنـد. و اما حکـومت حق براى نفع مستضعفان و جلوگیرى از ظلـم و جـور و اقامه عدالت اجتماعى همان است که مثل سلیمان بـن داود و پیامبـر عظیـم الشـإن اسلام صلـى الله علیه وآله و إوصیإ بزرگـوارش براى آن کـوشـش مى کردند از بزرگتـریـن واجبات و اقامه آن از والاتـریـن عبادات است ، چنانچه سیاست سالـم که در ایـن حکـومتها بـوده از امور لازمه است. باید ملت بیدار و هشیار ایران با دید اسلامـى ایـن تـوطئه ها را خنثـى نمایند و گـویندگان و نـویسندگان متعهد به کمک ملت بـرخیزنـد و دست شیاطین تـوطئه گر را قطع نماینـد .
ج ـ و از همین قماش توطئه ها و شاید موذیانه تر شایعه هاى وسیع در سطح کشور و درشهرستان ها بیشتر براینکه جمهورىاسلامى هم کارى براى مردم انجام نداد! بیچاره مردم با آن شـوق و شعف فداکارى کردنـد که ازرژیم ظالمانه طاغوت رهایى یابند ، گرفتار یک رژیم بدتر شدند ، مستکبران مستکبـرتر و مستضعفان مستضعف تر شـدند زنـدان ها پـر از جـوانان که امید آتیه کشور است مى باشد و شکنجه ها از رژیـم سابق بـدتر و غیر انسانـى تر است ، هر روز عده اى را اعدام مـى کننـد به اسم اسلام ، واى کاش اسـم اسلام روى این جمهورى نمـى گذاشتنـد ایـن زمان از زمان رضاخان و پسـرش بـدتـر است مـردم در رنج و زحمت و گرانى سرسامآور غوطه مى خـورند و سردمداران دارند ایـن رژیـم را به رژیمى کمونیستـى هدایت مى کنند ، امـوال مردم مصادره مى شـود و آزادى در هـر چیز از ملت سلب شـده و بسیارى دیگـر از ایـن قبیل امور که با نقشه اجرإ مى شود و دلیل آنکه نقشه و تـوطئه در کار است آنکه هر چنـد روزیک امر در هر گـوشه و کنار و در هر کـوى و برزن سر زبان ها مى افتد .
در تـاکسـى ها همیـن مطلب واحـد و در اتـوبـوسها نیز همیـن و در اجتماعات چند نفره باز همیـن صحبت مى شود و یکى که قدرى کهنه شد یکـى دیگر معروف مـى شـود و مع الاسف بعض روحانیـون که از حیله هاى شیطانـى بـى خبـرنـد با تماس یکـى دو نفـر از عوامل تـوطئه گمان مـى کننـد مطلب همان است و اساس مسئله آن است که بسیارى از آنان که ایـن مسأل را مى شنـوند و باور مـى کننـد اطلاع از وضع دنیا و انقلابهاى جهان و حـوادث بعد از انقلاب و گـرفتـارىهـاى عظیــــم اجتناب ناپذیر آن ندارنـد. چنانچه اطلاع صحیح از تحـولاتـى که همه به سـود اسلام است ندارند و چشـم بسته و بى خبر امثال ایـن مطالب را شنیـده و خـود نیز بـا غفلت یـا عمـد به آنـان پیـوسته انـد.
اینجانب تـوصیه مـى کنـم که قبل از مطالعه وضعیت کنـونـى جهان و مقـایسه بیـن انقلاب اسلامـى ایـران با سـایـر انقلابـات و قبل از آشنایـى با وضعیت کشـورها و ملتهایـى که در حال انقلاب و پـس از انقلابشان بر آنان چه مى گذشته است و قبل از تـوجه به گرفتارىهاى ایـن کشـور طاغوت زده از ناحیه رضاخان و بدتر از آن محمدرضا که در طـول چپاولگرىهایشان بـراى ایـن دولت به ارث گذاشته انـد ، از وابستگى هاى عظیـم خانمان سـوز تا اوضاع وزارتخانه ها و ادارات و اقتصاد و ارتـش و مراکز عیاشى و مغازه هاى مسکرات فروشى و ایجاد بى بندوبارى در تمام شئون زندگى و اوضاع تعلیـم و تربیت و اوضاع دبیرستان ها و دانشگاه ها و اوضاع سینماها و عشـرتکـده ها و وضعیت جـوان ها و زنها و وضعیت روحـانیـون و متـدینیـن و آزادىخـواهان متعهد و بانـوان عفیف ستمدیده و مساجد در زمان طاغوت و رسیدگـى به پرونده اعدام شدگان و محکومان به حبـس و رسیدگى به زندان ها و کیفیت عملکـرد متصـدیـان و رسیـدگـى به مـال سـرمـــایه داران و زمیـن خـواران بزرگ و محتکـران و گـران فـروشـان و رسیـدگـــى به دادگستـرىها و دادگاه هاى انقلاب و مقایسه با وضع سابق دادگستـرى و قضات و رسیدگـى به حال نمایندگان مجلـس شـوراى اسلامى و اعضإ دولت و استاندارها و سایر مإمـورین که در ایـن زمان آمده اند و مقایسه با زمان سابق و رسیدگى به عملکرد دولت و جهاد سازنـدگـى در روستاهاى محروم از همه مـواهب حتى آب آشامیدنى و درمانگاه و مقایسه با طـول رژیـم سابق بـا در نظر گـرفتـن گـرفتارى به جنگ تحمیلـى و پیامدهاى آن از قبیل آوارگان میلیـونى و خانـواده هاى شهدا و آسیب دیدگان در جنگ و آوارگان میلیـونى افغانستان و عراق و با نظر به حصر اقتصادى و تـوطئه هاى پى درپى آمریکا و وابستگان خارج و داخلـش ، اضافه کنید فقدان مبلغ آشنا به مسأل به مقـدار احتیاج و قاضـى شرع و هرج و مرج هایـى که از طرف مخالفان اسلام و منحـرفان و حتـى دوستـان نادان در دست اجـرإ است و ده ها مسأل دیگـر. تقـاضـا ایـن است که قبل از آشنایـى به مسـأل به اشکال تراشى و انتقاد کـوبنـده و فحاشـى برنخیزید و به حال ایـن اسلام غریب که پـس از صـدها سال ستمگـرى قلـدرها و جهل تـوده ها امروز طفلى تازه پا و ولیده اى است محفوف به دشمـن هاى خارج و داخل رحم کنید و شما اشکال تراشان به فکـر بنشینیـد که آیا بهتـر نیست به جاى سرکوبى به اصلاح و کمک بکـوشید و به جاى طرفدارى از منافقان و ستـم گران و سـرمایه داران و محتکران بى انصاف از خـدا بـى خبـر ، طرفدار مظلـومان و ستمدیدگان و محرومان باشید و به جاى گروه هاى آشوب گر و تروریستهاى مفسد و طرفدارى غیر مستقیـم از آنان توجهى به ترورشـدگان از روحانیـون مظلوم تا خـدمتگزاران متعهد مظلـوم داشته باشید ؟ اینجانب هیچگاه نگفته و نمى گـویـم که امروز در ایـن جمهورى به اسلام بزرگ با همه ابعادش عمل مى شود و اشخاصى از روى جهالت و عقـده و بـى انضبـاطـى بـرخلاف مقــررات اسلام عمل نمى کنند ، لکـن عرض مى کنـم که قـوه مقننه و قضأیه و اجرأیه با زحمات جان فرسا کـوشـش در اسلامى کردن ایـن کشـور مـى کنند و ملت ده ها میلیونى نیز طرفدار و مددکار آنان هستند و اگر ایـن اقلیت اشکال تراش و کارشکـن به کمک بشتابنـد تحقق ایـن آمال آسان تـر و سریع تر خواهد بـود و اگر خـداى نخواسته اینان به خـود نیاینـد ، چون توده میلیونى بیدار شده و متـوجه مسأل است و در صحنه حاضر است آمال انسانى اسلامى به خـواست خداوند متعال جامه عمل به طور چشـم گیر خواهد پوشید و کجروان و اشکال تراشان در مقابل ایـن سیل خروشان نخواهند توانست مقاومت کنند. مـن با جرإت مدعى هستم که ملت ایران و تـوده میلیونى آن در عصر حاضر بهتر از ملت حجاز در عهد رسـول الله صلـى الله علیه وآله و کــوفه و عراق در عهد امیـرالمـومنیـن و حسیـن بـن علـى صلـوات الله و سلامه علیهمــا مـى بـاشنـد. آن حجـاز که در عهد رسـول الله صلـى الله علیه وآله مسلمانان نیز اطاعت از ایشان نمـى کردند و بابهانه هایـى به جبهه نمـى رفتند که خـداوند تعالـى در سـوره تـوبه با آیاتـى آنها را تـوبیخ فـرمـوده و وعده عذاب داده است. و آنقـدر به ایشان دروغ بستند که به حسب نقل در خبر به آنان نفریـن فرمـودند و آن إهل عراق و کـوفه که با امیرالمـومنیـن آنقدر بد رفتارى کردند و از اطاعتـش سـرباز زدنـد که شکایات آن حضـرت از آنان در کتب نقل و تاریخ معروف است ، و آن مسلمانان عراق و کـوفه که با سیدالشهدإ علیه السلام آن شد که شـد و آنان که در شهادت دست آلـوده نکردند یا گریختند از معرکه و یا نشستنـد تا آن جنایت تاریخ واقع شـد. و مـا امـروز مـى بینیـم که ملت ایـران از قـواى مسلح نظامــى و انتظامى و سپاه و بسیج تا قـواى مـردمـى از عشایر و داوطلبان و از قواى در جبهه ها و مردم پشت جبهه ها با کمال شـوق و اشتیاق چه فـداکارىها مى کنند و چه حماسه ها مىآفرینند و مـى بینیـم که مردم محتـرم سراسـر کشـور چه کمکهاى ارزنده مى کننـد. و مـى بینیـم که بازمانـدگان شهدا و آسیب دیدگان جنگ و متعلقان آنان با چهره هاى حماسه آفریـن و گفتار و کردارى مشتاقانه و اطمینان بخش با ما و شما روبـرو مـى شـونـد و اینها همه از عشق و علاقه و ایمان سرشار آنان است به خداوند متعال و اسلام و حیات جاویدان. در صـورتى که نه در محضر مبارک رسول اکرم صلى الله علیه وآله و سلـم هستند و نه در محضر امام معصـوم صلـوات الله علیه. و انگیزه آنان ایمان و اطمینـان به غیب است. و ایـن رمز مـوفقیت و پیـروزى در ابعاد مختلف است و اسلام بایـد افتخار کند که چنیـن فرزنـدانـى تـربیت نمـوده و ما همه مفتخـریـم که در چنین عصـرى و در پیشگاه چنیـن ملتى مى باشیـم . و اینجانب در اینجا یک وصیت به اشخاصى که به انگیزه مختلف با جمهورى اسلامى مخالفت مـى کننـد و به جـوانان چه دختران و چه پسرانـى که مـورد بهره بردارى منافقان و منحرفان فرصت طلب و سـودجـو واقع شده اند مى نمایـم که بـى طرفانه و با فکر آزاد به قضـاوت بنشینیـد و تبلیغات آنان که مـى خـواهنـد جمهورى اسلامى ساقط شود و کیفیت عمل آنان و رفتارشان با تـوده هاى محروم و گروه ها و دولتهایـى که از آنان پشتیبانـى کـرده و مـى کننـد و گـروه هـا و اشخـاصـى که در داخل به آنـان پیـوسته و از آنـــان پشتیبانى مى کنند و اخلاق و رفتارشان در بیـن خـود و هوادارانشان و تغییر مـوضعهایشان در پیشامدهاى مختلف را با دقت و بدون هواى نفـس بررسـى کنید ، و مطالعه کنیـد حالات آنان که در ایـن جمهورى اسلامـى به دست منافقان و منحرفان شهید شـدنـد ، و ارزیابـى کنید بین آنان و دشمنانشان ، نـوارهاى ایـن شهیـدان تا حـدى در دست و نـوارهاى مخالفان شاید در دست شماها باشـد. ببینیـد کـدام دسته طرفـدار محرومان و مظلـومان جامعه هستنـد . بـرادران ! شما ایـن اوراق را قبل از مرگ من نمى خـوانید. ممکـن است پـس از مـن بخوانید در آن وقت مـن نزد شما نیستـم که بخواهـم به نفع خود و جلب نظرتان بـراى کسب مقام و قـدرتـى با قلب هاى جـوان شما بازى کنـم. مـن براى آنکه شما جـوانان شایسته اى هستیـد علاقه دارم که جـوانى خـود را در راه خداوند و اسلام عزیز و جمهورى اسلامـى صرف کنیـد ، تا سعادت هـر دو جهان را دریابیـد. و از خـداونـد غفـور مـى خـواهـم که شما را به راه مستقیـم انسانیت هـدایت کنـد و از گذشته ما و شما با رحمت واسعه خـود بگذرد. شماها نیز در خلوتها از خداوند همین را بخواهید ، که او هادى و رحمـن است. و یک وصیت به ملت شریف ایران و سایر ملتهاى مبتلا به حکـومتهاى فاسـد و در بند قدرتهاى بزرگ مى کنم. اما به ملت عزیز ایران تـوصیه مـى کنـم که نعمتى که با جهاد عظیـم خودتان و خون جوانان برومندتان بدست آوردید همچـون عزیزتریـن امـور قدرش را بدانید و از آن حفاظت و پاسدارى نمأید و در راه آن که نعمتـى عظیـم الهى و امانت بزرگ خداوندى است کوشش کنید و از مشکلاتى که در ایـن صراط مستقیم پیش مـىآید نهراسید که ان تنصروا الله ینصرکم و یثبت اقدامکـم و در مشکلات دولت جمهورى اسلامى با جان و دل شریک و در رفع آنها کـوشا باشید و دولت و مجلـس را از خود بدانید و چون محبـوبى گرامى از آن نگهدارى کنیـد. و به مجلـس و دولت و دست انـدرکـاران تــوصیه مـى نمایـم که قدر ایـن ملت را بـدانید و در خـدمتگزارى به آنان خصـوصـا مستضعفـان و محـرومان و ستمـدیـدگان که نـورچشمان ما و اولیـإ نعم همه هستنـد و جمهورى اسلامـى رهآورد آنـان و بــــا فداکارىهاى آنان تحقق پیداکرد و بقإ آن نیز مرهـون خدمات آنان است ، فروگذار نکنید و خود را از مردم و آنان را از خـود بدانید و حکـومتهاى طاغوتى را که چپاولگرانى بى فرهنگ و زورگـویانى تهى مغز بـودنـد و هستنـد را همیشه محکـوم نمأیـد. البته با اعمال انسانـى که شایسته براى یک حکـومت اسلامـى است. و اما به ملتهاى اسلامى تـوصیه مى کنـم که از حکـومت جمهورى اسلامى و از ملت مجاهد ایران الگـو بگیرید و حکـومتهاى جأر خـود را در صـورتـى که به خواست ملتها که خـواست ملت ایران است سرفرود نیاوردند ، با تمام قدرت به جاى خـود بنشانید که مایه بدبختـى مسلمانان ، حکـومتهاى وابسته به شـرق و غرب مى باشنـد و إکیـدا تـوصیه مـى کنـم که به بـوقهاى تبلیغاتـى مخالفان اسلام و جمهورى اسلامى گـوش فرا ندهید که همه کـوشـش دارند که اسلام را از صحنه بیـرون کننـد که منافع ابرقدرتها تإمیـن شـود.
د ـ از نقــشـه هاى شـیـــطانـى قــدرتـهاى بــزرگ اسـتــعـمـار و اسـتـثـمـارگـر که سـالهاى طــــولانـى در دسـت اجرا است و در کشـور ایران از زمان رضـــاخان اوج گرفت و در زمان محمـدرضا با روشهاى مختلف دنباله گیرى شـد ، به انزوا کشانـدن روحانیت است که در زمان رضاخان با فشار و سرکـوبى و خلع لباس و حبـس و تبعید و هتک حـرمات و اعدام و امثـال آن و در زمان محمـدرضـا بـا نقشه و روش هاى دیگـر که یکـى از آنها ایجـاد عداوت بیـن دانشگـاهیان و روحانیان بـود ، که تبلیغات وسیعى در ایـن زمینه شد و مع الاسف به واسطه بـى خبرى هر دو قشـر از تـوطئه شیطانـى ابـرقـدرتها نتیجه چشـم گیرى گرفته شد از یک طرف از دبستانها تا دانشگاهها کوشش شد که معلمان و دبیـران و اساتیـد و روسـاى دانشگاهها از بیـن غرب زدگان یا شـرق زدگان و منحـرفان از اسلام و سایـر ادیان انتخاب و به کار گماشته شـوند و متعهدان مـومـن در اقلیت قرار گیرنـد که قشر موثر را که در آتیه حکومت را به دست مى گیرند ، از کـودکى تا نوجوانى و تا جـوانى طورى تربیت کنند که از ادیان مطلقا و اسلام به خصـوص و از وابستگـان به ادیان خصـوصـا روحـانیـون و مبلغان متنفـر باشنـد. و اینان را عمال انگلیـس در آن زمان و طـرفـدار سـرمایه داران و زمیـن خـواران و طرفـدار ارتجاع و مخالف تمـدن و تعالى در بعد از آن معرفى مى نمـودند. و از طرف دیگر با تبلیغات سـوء ، روحانیون و مبلغان و متدینان را از دانشگاه و دانشگاهیان ترسانیده و همه را به بى دینـى و بـى بنـدوبارى و مخالف با مظاهر اسلام و ادیان متهم مـى نمـودنـد. نتیجه آنکه دولتمـردان ، مخـالف ادیان و اسلام و روحانیـون و متـدینان باشند و تـوده هاى مردم که علاقه به دیـن و روحانى دارند مخالف دولت و حکومت و هر چه متعلق به آن است بـاشنـد و اختلاف عمیق بیـن دولت و ملت و دانشگاهـى و روحانـى راه را بـراى چپاولگـران آنچنان باز کنـد که تمام شئون کشـور در تحت قـدرت آنان و تمام ذخأر ملت در جیب آنان سـرازیر شـود چنانچه دیدید به سر ایـن ملت مظلـوم چه آمد و مى رفت که چه آید. اکنـون که به خـواست خداوند متعال و مجاهدت ملت از روحانى و دانشگاهـى تا بـازارى و کارگـر و کشاورز و سایـر قشـرها بنـد اسارت را پاره و سـد قدرت ابرقـدرتها را شکستنـد و کشـور را از دست آنان و وابستگانشان نجات دادنـد ، تـوصیه اینجانب آن است که نسل حاضـر و آینده غفلت نکنند و دانشگاهیان و جـوانان بـرومنـد عزیز هر چه بیشتر با روحانیان و طلاب علـوم اسلامى پیوند دوستى و تفاهم را محکم تر و استوارتر سازند و از نقشه ها وتوطئه هاى دشمـن غدار غافل نباشند و به مجـرد آنکه فرد یا افرادى را دیـدنـد که با گفتار و رفتار خـود در صدد است بذر نفاق بیـن آنان افکند او را ارشاد و نصیحت نماینـد و اگـر تإثیـر نکـرد از او روگـردان شـوند و او را به انزوا کشانند و نگذارند تـوطئه ریشه دواند که سرچشمه را به آسانى مى تـوان گرفت و مخصـوصا اگر در اساتید کسـى پیدا شد که مـى خـواهد انحراف ایجاد کند او را ارشاد و اگر نشـد از خود و کلاس خود طرد کنند. و ایـن توصیه بیشتر متوجه روحانیون و محصلیـن علوم دینى است و توطئه ها در دانشگاه ها از عمق ویژه اى برخـوردار است و هر قشر محترم که مغز متفکر جامعه هستنـد بایـد مـواظب تـوطئه هـا بـاشنـد .
ه ـ از جمله نقشه هـا که مع الاسف تإثیـر بزرگى در کشورها و کشور عزیـزمـان گـذاشـت و آثـار آن بـاز تا حد زیـادى به جـامـانـده بیگانه نمـودن کشـورهـاى استـعـمـار زده ازخویــش و غـرب زده و شرق زده نمودن آنـان است به طـورى که خـود را و فرهنـگ و قـدرت خـود را بهیچ گرفـتند و غرب و شـرق ، دو قطـب قدرتـمنـد را نژاد بـرتر و فرهنگ آنان را والاتر و آن دو قـدرت را قبــله گاه عالـم دانســتنـد و وابستگـى به یکـى از دو قطــب را از فـرأــض غیر قابل اجتناب معرفـى نمـودند. و قصه ایـن امر غم انگیز طـولانـى و ضربه هایى که از آن خورده و اکنون نیز مى خـوریـم کشنده و کوبنده است. و غم انگیزتر اینکه آنان ملتهاى ستـم دیده زیر سلطه را در همه چیز عقب نگهداشته و کشـورهایى مصرفـى بار آوردند و به قدرى ما را از پیشرفتهاى خـود و قـدرتهاى شیطانیشان تـرسانده انـد که جرإت دست زدن به هیچ ابتکارى نداریم و همه چیز خـود را تسلیـم آنان کرده و سرنوشت خود و کشورهاى خـود را به دست آنان سپرده و چشـم و گـوش بسته مطیع فـرمان هستیـم و ایـن پـوچـى و تهى مغزى مصنـوعى مـوجب شـده که در هیچ امرى به فکـر و دانـش خـود اتکإ نکنیم و کورکورانه از شرق و غرب تقلید نماییـم بلکه از فرهنگ و ادب و صنعت و ابتکار اگر داشتیـم ، نویسندگان و گویندگان غرب و شرق زده بـى فرهنگ ، آنها را به باد انتقاد و مسخره گرفته و فکر و قدرت بـومى ما را سرکـوب و مإیوس نمـوده و مى نمایند و رسـوم و آداب اجنبـى را هـر چنـد مبتذل و مفتضح باشـد با عمل و گفتار و نـوشتار ترویج کرده و با مـداحـى و ثناجـویـى آنها را به خـورد ملتها داده و مى دهند. فى المثل اگر در کتاب یا نـوشته یا گفتارى چند واژه فرنگى باشد بدون توجه به محتـواى آن با اعجاب پذیرفته و گـوینده و نویسندهآن را دانشمند و روشنفکر به حساب مىآورند و از گهواره تا قبـر به هر چه بنگریـم اگر با واژه غربـى و شرقـى اسـم گذارى شـود مرغوب و مورد تـوجه و از مظاهر تمدن و پیشرفتگى محسـوب و اگر واژه هاى بـومـى خـودى به کار رود مطـرود و کهنه و واپـس زده خواهد بود. کودکان ما اگر نام غربى داشته باشند مفتخر و اگر نام خـودى دارند سـر به زیر و عقب افتاده انـد. خیابانها ، کـوچه ها ، مغازه ها ، شـرکتها ، داروخانه ها ، کتابخانه ها ، پارچه ها و دیگر متاعها هر چنـد در داخل تهیه شـده بایـد نام خارجـى داشته باشد تا مردم از آن راضـى و به آن اقبال کنند. فرنگـى مآبـى از سر تاپا و در تمام نشست و بـرخاست ها و در معاشرتها و تمام شئون زندگـى مـوجب افتخار و سـربلنـدى و تمـدن و پیشرفت ، و در مقابل آداب و رسـوم خـودى ، کهنه پرستـى و عقب افتادگى است. در هر مرض و کسـالتـى ولـو جزئى و قـابل علاج در داخل بـایـد به خـارج رفت و دکترها و اطبإ دانشمند خـود را محکوم و مإیوس کرد . رفتـن به انگلستان و فرانسه و آمریکا و مسکو افتخارى پر ارزش و رفتـن به حج و سـایـر اماکـن متبـرکه کهنه پـرستـى و عقب مانـدگـى است! بـى اعتنایى به آنچه مربـوط به مذهب و معنـویات است از نشانه هاى روشنفکرى و تمدن ، در مقابل تعهد به ایـن امـور نشانه عقب ماندگى و کهنه پرستـى است! اینجانب نمـى گـویم ما خـود همه چیز داریـم. معلـوم است ما را در طـول تاریخ نه چندان دور خصـوصا در سده هاى اخیر از هر پیشرفتـى محروم کرده انـد و دولتمردان خأن و دودمان پهلوى خصوصا و مراکز تبلیغاتى علیه دستاوردهاى خودى و نیز خـود کـوچک دیدنها و یا ناچیز دیـدنها ، ما را از هـر فعالیتـى بـراى پیشـرفت محـروم کرد. وارد کردن کالاها از هر قماش و سـرگرم کردن بانـوان و مردان خصـوصا طبقه جـوان به اقسام اجناس وارداتـى از قبیل ابزار آرایـش و تزئینات و تجملات و بـازىهاى کـودکانه و به مسابقه کشاندن خانواده ها و مصرفى بار آوردن هرچه بیشتر که خـود داستان هاىغم انگیز دارد و سرگرم کردن و به تباهى کشاندن جـوان ها که عضـو فعال هستند با فراهـم آوردن مراکز فحشإ و عشرتکده ها و دهها از ایـن مصأب حساب شده براى عقب نگهداشتـن کشورهاست. مـن وصیت دلسـوزانه و خادمانه مـى کنـم به ملت عزیز که اکنـون که تا حدود زیاد و چشم گیرى از بسیارى از ایـن دام ها نجات یافته و نسل محروم حاضر به فعالیت و ابتکار برخاسته و دیـدیـم که بسیارى از کارخـانه ها و وسـایل پیشـرفته مثل هـواپیماها و دیگـر چیزها که گمان نمـى رفت متخصصیـن ایران قادر به راه انداختـن کارخانه ها و امثال آن باشنـد و همه دستها را به سـوى غرب یا شـرق دراز کرده بـودیـم که متخصصیـن آنـان اینها را به راه انـدازنـد ، در اثـر محاصـره اقتصادى و جنگ تحمیلـى خـود جـوانان عزیز ما قطعات محل احتیاج را ساخته و با قیمتهاى ارزان تـر عرضه کرده و رفع احتیاج نمـودند و ثابت کردنـد که اگر بخـواهیم مـى تـوانیـم . باید هشیار و بیدار و مراقب باشیـد که سیاست بازان پیـوسته به غرب و شـرق بـا وسـوسه هاى شیطـانـى شمـا را به سـوى ایـن چپـاولگـران بیـن المللـى نکشند و با اراده مصمـم و فعالیت و پشتکار خـود به رفع وابستگیها قیام کنید و بـدانید که نژاد آریا و عرب از نژاد اروپا و آمریکا و شـوروى کـم ندارد و اگر خودى خـود را بیابد و یإس را از خود دور کند و چشـم داشت به غیر خـود نداشته باشـد ، در دراز مـدت قـدرت همه کـار و سـاختـن همه چیز را دارد و آنچه انسان هاى شبیه به اینان به آن رسیده اند شما هـم خواهید رسید به شرط اتکال به خداوند تعالـى و اتکإ به نفـس و قطع وابستگـى به دیگران و تحمل سختـى ها براى رسیدن به زندگى شرافتمندانه و خارج شـدن از تحت سلطه اجانب. و بر دولتها و دست اندرکاران است چه در نسل حاضر و چه در نسل هاى آینـده که از متخصصیـن خـود قـدردانـى کنند و آنان را با کمکهاى مادى و معنوى تشـویق به کار نمایند و از ورود کالاهاى مصـرف سازو خانه بـرانداز جلـوگیـرى نماینـد و به آنچه دارند بسازند تا خود همه چیز بسازند و از جـوانان ، دختران و پسران مى خـواهـم که استقلال و آزادى و ارزشهاى انسانى را ولـو با تحمل زحمت و رنج فـداى تجملات و عشـرتها و بـى بنـدوبـارىها و حضـور در مراکز فحشإ که از طرف غرب و عمال بى وطـن به شما عرضه مى شـود ، نکنند; که آنان چنانچه تجربه نشان داده جز تباهى شما و اغفالتان از سـرنـوشت کشـورتان و چاپیـدن ذخایـر شما و به بنـد استعمار و ننگ وابستگى کشیدنتان و مصرفى نمـودن ملت و کشـورتان به چیز دیگر فکر نمى کنند و مى خـواهند با ایـن وسایل و امثال آن شما را عقب مانده و به اصطلاح آنان نیمه وحشـى نگهدارند .
و ـ از تـوطئه هاى بزرگ آنان چنانچه اشـاره شــد و کـرارا تذکـر داده ام ، به دست گرفتـن مراکز تعلیـم و تـربیت خصـوصا دانشگاهها است که مقـدرات کشـورها در دست محصـولات آنها است. روش آنان بـا روحـانیـون و مـدارس علـوم اسلامـى فـرق دارد بـا روشـــى که در دانشگاهها و دبیرستان ها دارند. نقشه آنان برداشتـن روحانیون از سر راه و منزوى کردن آنان است یا با سرکـوبـى و خشـونت و هتاکى که در زمان رضاخان عمل شد ، ولـى نتیجه معکـوس گرفته شـد ، یا با تبلیغات و تهمتها و نقشه هاى شیطانـى بـراى جـدا کردن قشر تحصیل کرده و به اصطلاح روشـن فکر که این هم در زمان رضاخان عمل مى شد و در ردیف فشار و سرکوبى بـود و در زمان محمدرضا ادامه یافت بدون خشـونت ولى موذیانه. و اما در دانشگاه ، نقشه آن است که جـوانان را از فرهنگ و ادب و ارزشهاى خـودى منحرف کنند و به سوى شرق یا غرب بکشانند و دولتمردان را از بیـن اینان انتخاب و بر سرنـوشت کشورها حکومت دهند تا به دست آنها هر چه مى خـواهند انجام دهند. اینان کشـور را به غارت زدگى و غرب زدگـى بکشانند و قشر روحانـى با انزوا و منفـوریت و شکست قادر بـر جلـوگیـرى نباشـد. و ایـن بهتریـن راه است بـراى عقب نگهداشتـن و غارت کردن کشـورهاى تحت سلطه ، زیرا براى ابر قـدرتها بى زحمت و بـى خرج و در جـوامع ملـى بـى سـروصـدا هـر چه هست به جیب آنـان مـى ریزد. پـس اکنـــون که دانشگاهها و دانشسـراها در دست اصلاح و پـاکسـازى است بـرهمه ما لازم است با متصـدیان کمک کنیم و براى همیشه نگذاریـم دانشگاهها به انحراف کشیده شـود و هرجا انحرافـى به چشـم خـورد با اقـدام سریع به رفع آن کـوشیـم و ایـن امر حیاتى باید در مرحله اول با دست پرتـوان خـود جـوانان دانشگاهها و دانشسراها انجام گیرد که نجـات دانشگـاه از انحـراف ، نجـات کشــور و ملت است . واینجانب بــه هــمـه نـوجـوانان و جـوانان در مـــرحله اول و پــدران و مـادران و دوستـان آنها در مـرحله دوم و به دولتمـــــــردان و روشنفکران دلسوز براى کشور در مرحله بعد وصیت مى کنم که در ایـن امر مهم که کشـورتان را از آسیب نگه مى دارد با جان و دل کـوشـش کنیـد و دانشگـاهها را به نسل بعد بسپـریـد. و به همه نسل هــاى مسلسل تـوصیه مـى کنـم که بـراى نجـات خـود و کشـور عزیز و اسلام آدم سـاز ، دانشگـاهها را از انحـراف و غرب و شـرق زدگــــى حفظ و پاسدارى کنید و با ایـن عمل انسانى اسلامى خود دست قدرتهاى بزرگ را از کشـور قطع و آنان را ناامید نمأیـد. خـدایتان پشتیبان و نگهدار باد.
ز ـ از مـهـمـات امــور تـعـهد وکـلاى مـجـلــس شــوراى اسـلامـى است. ما دیدیـم که اسلام و کشـور ایران چه صدمات بسیار غم انگیزى از مجلس شوراى غیر صالح و منحرف از بعد از مشروطه تا عصر رژیـم جنایتکار پهلـوى و از هر زمان بـدتر و خطرناکتـر در ایـن رژیـم تحمیلـى فاسـد خـورد و چه مصیبت ها و خسارتهاى جان فـرسا از ایـن جنایتکاران بى ارزش و نـوکرمآب به کشـور و ملت وارد شد. در ایـن پنجاه سال یک اکثریت قلابى منحرف در مقابل یک اقلیت مظلـوم موجب شد که هر چه انگلستان و شـوروى و اخیرا آمریکا خـواستند با دست همیـن منحرفان از خدا بـى خبر انجام دهند و کشـور را به تباهى و نیستـى کشاننـد. از بعد از مشـروطه هیچگاه تقریبا به مـواد مهم قانـون اسـاسـى عمل نشـد. قبل از رضاخـان بـا تصـدى غرب زدگان و مشتى خان و زمیـن خـواران و در زمان رژیم پهلـوى به دست آن رژیـم سفـاک و وابستگـان و حلقه به گـوشـان آن. اکنـون که بـا عنـایت پروردگار و همت ملت عظیـم الشإن سرنوشت کشور به دست مردم افتاد و وکلا از خـود مـردم و بـا انتخاب خـودشان بـدون دخـالت دولت و خان هاى ولایات به مجلـس شـوراى اسلامـى راه یافتند و امید است که با تعهدآنان به اسلام و مصالح کشور جلوگیرى از هر انحراف بشـeد. وصیـت اینجـانب به مــلت در حـال و آتــیه آن است که بـا اراده مصمـم خود و تعهد خـود به احکام اسلام و مصالح کشـور در هر دوره از انتخابات وکلاى داراى تعهد به اسلام و جمهورى اسلامـى که غالبا بین متـوسطین جامعه و محرومیـن مـى باشنـد و غیر منحـرف از صراط مستقیـم به سوى غرب یا شرق و بدون گرایـش به مکتبهاى انحرافى و اشخـاص تحصیل کـرده و مطلع بـر مسأل روز و سیاستهاى اسلامـى به مجلـس بفرستند و به جامعه محترم روحانیت خصوصا مراجع معظم وصیت مى کنـم که خود را در مسأل جامعه خصوصا مثل انتخاب رئیـس جمهور و وکلاى مجلـس کنار نکشند و بـى تفاوت نباشنـد. همه دیدیـد و نسل آتیه خـواهد شنید که دست سیاست بازان پیرو شرق و غرب ، روحانیـون را که اساس مشروطیت را با زحمات و رنج ها بنیان گذاشتنـد از صحنه خارج کردند و روحانیـون نیز بازى سیاست بازان را خـورده و دخالت در امور کشـور و مسلمیـن را خارج از مقام خـود انگاشتند و صحنه را به دست غرب زدگان سپردندوبه سرمشروطیت وقانـون اساسـى و کشـور و اسلام آن آوردنـد که جبـرانـش احتیـاج به زمـان طـولانـــى دارد. اکنـون که بحمدالله تعالـى مـوانع رفع گردیده و فضاى آزاد براى دخالت همه طبقات پیـش آمـده است ، هیچ عذرى بـاقـى نمانـده و از گناهان بزرگ نابخشـودنى ، مسامحه در امر مسلمیـن است. هر کـس به مقدار توانـش و حیطه نفوذش لازم است در خدمت اسلام و میهن باشد و با جـدیت از نفـوذ وابستگان به دو قطب استعمارگر و غرب یا شـرق زدگان و منحرفان از مکتب بزرگ اسلام جلـوگیرى نمایند و بـداننـد که مخالفیـن اسلام و کشـورهاى اسلامى که همان ابر قدرتان چپاولگر بیـن المللى هستند با تدریج و ظرافت در کشورما و کشـورهاى اسلامى دیگـر رخنه و بـا دست افـراد خـود ملتها ، کشـورهـــا را به دام استثمار مـى کشاننـد. باید با هـوشیارى مراقب باشیـد و با احساس اولیـن قـدم نفـوذى به مقابله برخیزید و به آنان مهلت نـدهیـد. خدایتان یار و نگهدار باشد. و از نمایندگان مجلـس شـوراى اسلامى در ایـن عصر و عصرهاى آینده مـى خواهـم که اگر خداى نخـواسته عناصر منحرفـى با دسیسه و بازى سیاسـى وکالت خـود را به مردم تحمیل نمـودند. مجلـس اعتبارنامه آنان را رد کننـد و نگذارنـد حتـى یک عنصـر خـرابکار وابسته به مجلـس راه یابـد و به اقلیتهاى مذهبـى رسمى وصیت مـى کنـم که از دوره هاى رژیـم پهلوى عبرت بگیرند و وکلاى خود را از اشخاص متعهد به مذهب خود و جمهورى اسلامى و غیر وابسته به قدرتهاى جهان خـوار و بدون گرایـش به مکتبهاى الحادى و انحرافـى و التقاطـى انتخاب نماینـد. و از همه نماینـدگان خـواستارم که با کمال حسـن نیت و برادرى با هـم مجلسان خـود رفتار و همه کوشا باشند که قـوانیـن خـداى نخـواسته از اسلام منحـرف نبـاشـد و همه به اسلام و احکـام آسمانـى آن وفادار باشید تا به سعادت دنیا و آخرت نایل آیید. و از شوراى محترم نگهبان مى خواهـم و توصیه مى کنـم چه در نسل حاضر و چه در نسل هاى آینـده ، که با کمال دقت و قـدرت وظایف اسلامـى و ملـى خـود را ایفإ و تحت تإثیر هیچ قـدرتـى واقع نشـوند و از قـوانیـن مخالف بـا شـرع مطهر و قانـون اساسـى بـدون هیچ ملاحظه جلـوگیـرى نماینـد و با ملاحظه ضـرورات کشـور که گاهـى با احکام ثانـویه و گاهـى به ولایت فقیه بایـد اجـرا شـود تـوجه نماینـد.
و وصیت مـن به ملت شـریف آن است که در تمام انتخابات چه انتخاب رئیـس جمهور و چه نماینـدگان مجلـس شـوراى اسلامـى و چه انتخـاب خبـرگان بـراى تعییـن شـوراى رهبـرى یا رهبـر در صحنه باشنـد و اشخاصى که انتخاب مى کنند روى ضـوابطى باشدکه اعتبار مى شـود مثلا در انتخاب خبرگان براى تعییـن شـوراى رهبرى یا رهبر تـوجه کنند که اگر مسامحه نمایند و خبرگان را روى مـوازیـن شرعیه و قانـون انتخاب نکننـد چه بسا که خساراتـى به اسلام و کشور وارد شـود که جبران پذیر نباشـد و در ایـن صـورت همه در پیشگاه خـداوند متعال مسئول مـى باشنـد. از ایـن قرار عدم دخالت ملت از مراجع و علمإ بزرگ تـا طبقه بـازارى و کشـاورز و کارگـر و کارمنـد همه و همه مسئول سـرنـوشت کشـور و اسلام مـى باشنـد چه در نسل حاضر و چه در نسل هـاى آتیه ، و چه بسا که در بعض مقـاطع عدم حضـور و مسـامحه ، گنـاهـى بـاشـد که در رإس گنـاهـان کبیـره است . پـس علاج واقعه را قبل از وقـوع بـایـد کـرد والا کار از دست همه خـارج خـواهـد شـد و ایـن حقیقتـى است که بعد از مشـروطه لمــس نموده اید و نمـوده ایـم. چه هیچ علاجـى بالاتر و والاتر از آن نیست که ملت در سـرتاسـر کشـور در کارهایـى که محـول به اوست بـرطبق ضوابط اسلامى و قانون اساسى انجام دهد و در تعییـن رئیس جمهور و وکلاى مجلـس بـا طبقه تحصیل کـرده متعهد و روشنفکـر بـا اطلاع از مجارى امـور و غیـر وابسته به کشـورهاى قـدرتمنـد استثمارگـر و اشتهار به تقـوى و تعهد به اسلام و جمهورى اسلامـى مشـورت کرده و با علمإ و روحـانیـون بـا تقـوى و متعهد به جمهورى اسلامـى نیز مشـورت نموده و تـوجه داشته باشند رئیـس جمهور و وکلاى مجلـس از طبقه اى باشنـد که محرومیت و مظلـومیت مستضعفان و محرومان جامعه را لمـس نمـوده و در فکر رفاه آنان باشنـد نه از سرمایه داران و زمیـن خـواران و صدرنشینان مرفه و غرق در لذات و شهوات که تلخـى محـرومیت و رنج گرسنگان و پابـرهنه گان را نمـى تـوانند بفهمنـد. و باید بدانیـم که اگر رئیـس جمهور و نمایندگان مجلـس شایسته و متعهد به اسلام و دلسـوز براى کشور و ملت باشند بسیارى از مشکلات پیـش نمىآید و مشکلاتـى اگر باشـد رفع مـى شـود و همیـن معنـى در انتخاب خبرگان براى تعییـن شـوراى رهبرى یا رهبر با ویژگـى خاص باید در نظر گرفته شـود که اگر خبرگان که با انتخاب ملت تعییـن مـى شونـد از روى کمال دقت و یا مشـورت با مراجع عظام هر عصـر و علمإ بزرگ سرتاسر کشور و متدینیـن و دانشمندان متعهد به مجلـس خبـرگـان بـرونـد بسیـارى از مهمـات و مشکلات به واسطه تعییـــن شایسته ترین و متعهدتـریـن شخصیتها براى رهبرى یا شـوراى رهبـرى پیـش نخواهد آمد ، یا با شایستگـى رفع خـواهد شد. و با نظر باصل یکصدونهم و یکصدودهـم قانـون اساسى ، وظیفه سنگین ملت در تعییـن خبرگان و نمایندگان در تعییـن رهبر یا شوراى رهبرى روشـن خواهد شـد که انـدک مسـامحه در انتخـاب ، چه آسیبـى به اسلام و کشـور و جمهورى اسلامـى وارد خـواهد کرد که احتمال آن که در سطح بالاى از اهمیت است بـراى آنـان تکلیف الهى ایجـاد مـى کنـد .
و وصیت اینجانب به رهبـر و شـوراى رهبـرى در ایـن عصـر که عصـر تهاجـم ابرقـدرتها و وابستگان به آنان در داخل و خارج کشـور به جمهورى اسلامى و در حقیقت به اسلام است در پـوشـش جمهورى اسلامى و در عصـرهـاى آینـده آن است که خـود را وقف در خــدمت به اسلام و جمهورى اسلامـى و محرومان و مستضعفان بنمایند و گمان ننمایند که رهبرى فـى نفسه براى آنان تحفه اى است و مقام والایى ، بلکه وظیفه سنگیـن و خطرناکى است که لغزش در آن اگر خداى نخـواسته با هواى نفـس باشد ننگ ابدى در ایـن دنیا و آتـش غضب خداى قهار در جهان دیگـر در پـى دارد. از خـداونـد منـان هادى بـا تضـرع و ابتهال مى خواهـم که ما و شما را از ایـن امتحان خطرناک با روى سفید در حضرت خود بپذیرد و نجات دهد و ایـن خطر قدرى خفیف تر براى روسإ جمهور حال و آینـده و دولتها و دست انـدرکاران به حسب درجـات در مسئولیتها نیز است که بایـد خـداى متعال را حاضر و ناظر و خـود را در محضر مبارک او بـدانند. خـداوند متعال رهگشاى آنان باشد.
ح ـ از مهمات امـور ، مسئله قضاوت است که سـروکار آن بـا جـان و مال و ناموس مردم است. وصیت اینجانب به رهبر و شـوراى رهبرى آن است که در تعیین عالى تریـن مقام قضایى که در عهده دارند کـوشـش کنند که اشخاص متعهد سابقه دار و صاحب نظر در امـور شرعى و اسلامى و در سیاست را نصب نمایند و از شوراى عالى قضایى مى خـواهـم امر قضـاوت را که در رژیـم سـابق به وضع اسفناک و غم انگیزى درآمـده بـود با جدیت سرو سامان دهند و دست کسانى که با جان و مال مردم بازى مـى کننـد و آنچه نزد آنان مطـرح نیست عدالت اسلامـى است از ایـن کرسـى پر اهمیت کـوتاه کنند و با پشتکار و جدیت به تـدریج دادگسترى را متحـول نمایند و قضات داراى شرایطى که انشإالله با جـدیت حـوزه هاى علمیه مخصـوصا حـوزه مبارکه علمیه قـم تـربیت و تعلیـم مى شـوند و معرفـى مى گردند به جاى قضاتـى که شرایط مقرره اسلامـى را ندارند نصب گردند که انشإالله تعالـى به زودى قضاوت اسلامـى در سراسر کشـور جریان پیدا کند. و به قضات محترم در عصر حاضر و اعصار آینده وصیت مى کنم که با در نظر گرفتـن احادیثى که از معصـومیـن صلـوات الله علیهم در اهمیت قضإ و خطـر عظیمـى که قضاوت دارد و تـوجه و نظر به آنچه درباره قضاوت به غیر حق وارد شـده است این امر خطیر را تصـدى نمایند و نگذارند ایـن مقام به غیر اهلـش سپرده شـود و کسانـى که اهل هستند از تصـدى ایـن امر سـرباز نزنند و به اشخاص غیـر اهل میـدان ندهنـد و بـداننـد که همانطـور که خطر ایـن مقام بزرگ است اجـر و فضل و ثـواب آن نیز بزرگ است و مـى دانند که تصـدى قضا براى اهلـش واجب کفایـى است. ط ـ وصیت اینجانب به حـوزه هاى مقدسه علمیه آن است که کرارا عرض نمـوده ام که در این زمان که مخالفیـن اسلام و جمهورى اسلامـى کمر به براندازى اسلام بسته انـد و از هر راه ممکـن بـراى ایـن مقصـد شیطانى کوشـش مى نمایند و یکى از راههاى با اهمیت براى مقصد شوم آنان و خطـرناک بـراى اسلام و حـوزه هاى اسلامـى نفـوذ دادن افراد منحرف و تبهکار در حـوزه هاى علمیه است که خطر بزرگ کـوتاه مـدت آن بـدنام نمـودن حـوزه هـا بـا اعمـال نـاشـایسته و اخلاق و روش انحـرافـى است و خطر بسیار عظیـم آن در درازمـدت به مقامات بالا رسیدن یک یا چند نفر شیاد که با آگاهى بر علـوم اسلامـى و جازدن خـود را در بیـن تـوده ها و قشرهاى مردم پاکدل و علاقه مند نمـودن آنان را به خـویـش و ضـربه مهلک زدن به حـوزه هاى اسلامـى و اسلام عزیز و کشور در موقع مناسب مى باشد. و مى دانیـم که قدرتهاى بزرگ چپاولگر در میان جامعه ها افرادى به صـورتهاى مختلف از ملى گراها و روشنفکران مصنـوعى و روحانى نمایان که اگر مجال یابند از همه پرخطرتر و آسیب رسان ترند ذخیره دارنـد که گاهـى سـى چهل سال با مشى اسلامى و مقدس مآبـى یا پان ایرانیسـم و وطـن پرستى و حیله هاى دیگر با صبر و بردبارى در میان ملتها زیست مـى کننـد و در مـوقع مناسب مإمـوریت خـود را انجام مـى دهند. و ملت عزیز ما در ایـن مدت کـوتاه پـس از پیروزى انقلاب نمونه هایى از قبیل مجاهد خلق و فدایى خلق و توده ایها و دیگر عناویـن دیده اند و لازم است همه با هشیارى ایـن قسـم توطئه را خنثى نمایند و از همه لازم تر حوزه هاى علمیه است که تنظیـم و تصفیه آن بـا مـدرسیـن محتـرم و افــاضل سابقه دار است با تأید مـراجع وقت. و شایـد تز نظم در بـى نظمـى است از القأات شـوم همیـن نقشه ریزان و تـوطئه گران باشد. در هر صورت وصیت اینجانب آن است که در همه اعصار خصـوصا در عصـر حاضر که نقشه ها و تـوطئه ها سـرعت وقـوت گـرفته است ، قیام بـراى نظام دادن به حـوزه ها لازم و ضـرورى است که علمإ و مـدرسیـن و افاضل عظیـم الشإن صرف وقت نموده و با برنامه دقیق صحیح حوزه ها را و خصـوصا حوزه علمیه قـم و سایـر حـوزه هاى بزرگ و با اهمیت را در ایـن مقطع از زمـان از آسیب حفظ نمـاینـد و لازم است علمـــإ و مـدرسیـن محتـرم نگذارنـد در درسهایـى که مـربـوط بفقاهت است و حـوزه هاى فقهى و اصـولـى از طریقه مشایخ معظم که تنها راه براى حفظ فقه اسلامـى است منحرف شـوند و کـوشـش نماینـد که هر روز بر دقتهاو بحث و نظرها و ابتکار و تحقیق ها افزوده شـود و فقه سنتى که ارث سلف صـالح است و انحـراف از آن سست شـدن ارکـان تحقیق و تـدقیق است محفـوظ بمانـد و تحقیقات بـرتحقیقات اضـافه گـردد و البته در رشته هاى دیگـرعلـوم به مناسبت احتیاجـات کشـور و اسلام برنامه هایى تهیه خـواهد شد و رجالى در آن رشته تربیت باید شـود و از بالاترین و والاتریـن حـوزه هایى که لازم است به طـور همگانـى مورد تعلیـم و تعلم قرار گیرد ، علـوم معنوى اسلامى از قبیل علـم اخلاق و تهذیب نفـس و سیر و سلوک الى الله رزقنا الله و ایاکـم ، که جهاد اکبر مـى باشـد .